سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسل جدید بی حجابی.. حذف تدریجی شلوار!

شاید 20 سال پیش کسی به مخیله­اش هم نمی­رسید روزی در خیابانهای تهران دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالنهای عروسی نمی­دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر!

این روند 20 سال طول کشید تا به آنجا رسید.. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد.. بر عکس بعضی از ماها...

اولین کار گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است می شود برتر نبود بین خوب و خوب­تر خوب هم انتخاب کنی به جایی بر نمی­خورد. می­شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود کسی نمی­تواست به این حرف اعتراض کند حتی مذهبی­ها..

گام دوم گرفتن مقنعه بود... می شود روسری بزرگ سر کرد هم تنوع دارد هم حجاب است یادم می آید روسری هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می رسید... خوب روسری مثل مقنعه نبود گاهی ریشه مو بیرون می زد.

در فیلمهای سینمایی فکل گذاشتن زنهای هنرپیشه مد شد و به تبع آن دختران جوان هم از انها یاد می گرفتند... آن سالها عده ای با چماق به جان جوانان می افتند و این فکلی ها را تنبیه می کردند... اکبر گنجی که امروز عمله بی بی سی است سر دسته اینها بود..

به هر حال ضلع روسری ها اب رفت و فائزه رفسنجانی تز مانتوی کوتاه را داد و دوچرخه سواری بانوان...

چشمهای ما متوجه این آب رفتن نمی شد کم کم این کار را کردند چشم ما عادت می کرد... مانند بچه ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می شود و قد ی کشد و والدینش حس نمی کنند اما دیگران که کمتر اورا میبینند و چشمان عادت نکرده متوجه رشد هفتگی او می شوند... ما عادت کردیم به روسری هایی که هر روز اب می رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بتوان بلوز و پیراهن راحتت نامیدشان تا مانتو ...

به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی حجابی معضل فرهنگی است برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سالها گذشت و لباسها اب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت وحجاب مشاهده نشد.. برعکسش فراوان کار های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه های عمومی به وفور یافت می شد...

امسال اما مد پوشش خانمها تغییر کرده است.. پوشیدن ساق شلواری جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری..

یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو، روسری از زنان گرفته شد حالا رفته اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادرو مانتو و روسری در انتظار این ساق شلوارها هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می شود و ما عادت میکنیم.... آن وقت ... نمی دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت...؟

نمی دانم لحن نوشته ام چگونه باید باشد؟ تند و خشن؟ آرام و فرهنگی؟ غصه ناک و غمگین؟ حیرت زده و بیمناک؟ به هر حال تقاضا داریم اولا کار فرهنگی کنید در و دیوار شهر بنر نصب کنید خانمها شلوار لباس مهمی است. انیمیشن بسازید.. باور کنید گیر سه پیچ نیست ... فاجعه فرهنگی پیش روی ماست... کاش سیاست بازی ها پایش را به فرهنگ نکشد...

تابستان امسال اگر تدبیری اندیشیده نشود شاهد نسل جدید بی حجابی خواهیم بود. دختران آستین کوتاه، ساق شلوار پوش. پیراهن های در شلوار زده. روسری های تا پشت گوش عقب رفته...


» نظر

نگاهی اماری به طراحان سوال از رییس جمهور

در انتخابات شرکت کردند و مردم به آنها رای ندادند (33 نفر)

1. اقبال محمدی-مریوان 2.امیر طاهر خانی تاکستان اصلاح طلب 3.انوشیروان محسنی نوشهر اصلاح طلب 4.پیمان فروزش -زاهدان اصلاح طلب 5.حشمت الله فلاحت پیشه اسلام آباد 6.سید جواد زمانی -کنگاور 7.سیدعلی حسینی -نیشابور 8.سیدعماد حسینی قروه -نمایندگان کرد 9.سیدمصطفی طباطبایی ن‍‍ژاد -اردستان 10. سیروس برنا بروجن 11.صمد فدایی سنقر کلیایی 12.عبدالجبار کرمی سنندج 13.عبدالله کعبی آبادان-اصلاح طلب 14.علی اسلامی پناه-جیرفت 15علی اصغر یوسف نژاد ساری اصلاح طلب 16علی بنایی قم 17علی عباسپور تهرانی فرد تهران 18علی مطهری شبستر 19علی میرزایی فومن 20غفار اسماعیلی هشترود 21 غلامحسین مسعودی ریحان اهر اصلاح طلب 22.فخرالدین حیدری سقز 23قدرت الله علیخانی قزوین اصلاح طلب 24محمد امین فرج زاده بندرعباس 25محمد رضا شعبانی-کرمانشاه 26محمد ضابطی -نطنز و قمصر 27محمد علی پرتویی پیران شهر 28محمد علی دلاور درگز 29محمدرضا خباز کاشمر اصلاح طلب 30مصطفی کواکبیان سمنان اصلاح طلب 31نصراالله ترابی شهرکرد-اصلاح طلب 32نصرالله کمالیان -فاروج و قوچان 33نورالله حیدری دستنایی اردل

عدم ثبت نام – رد صلاحیت و ....(23 نفر)

34محمد علی کریمی کرمان 35محمدمهدی شهریاری-بجنورد اصلاح طلب 36مصطفی رضا حسینی -شهربابک 37محمد تقی بختیاری بافت - 38محمد تقی رهبر اصفهان 39محمد حسین مقیمی خمین 40مجید نصیر پور سراب -اصلاح طلب 41محسن نریمان -بابل -اصلاح طلب 42سیروس سازدار مرند اصلاح طلب 43شاپور پولادی ایلام 44شکور اکبرنژاد-تبریز اصلاح طلب 45امین حسین رحیمی -ملایر 46احمد علی کیخا زابل 47بهمن اخوان -تفرش مستقل 48جلال محمود زاده مهاباد 49جمشید انصاری زنجان اصلاح طلب 50سعدالله نصیری زنجان اصلاح طلب 51سلیمان جعفرزاده ماکو 52سید حسین هاشمی میانه اصلاح طلب 53سید فاضل موسوی-خدابنده اصلاح طلب 54عباس علی نورا زابل 55علی اکبر اولیا یزد اصلاح طلب 56حمیدرضا کاتوزیان تهران 57سید رضا اکرمی تهران

دور دوم راه یافته اند (6 نفر)

58علیرضا محجوب تهران اصلاح طلب 59غلامرضا مصباحی مقدم -تهران 60علی مطهری تهران 61سیداحمدرضادستغیب­شیراز اصلاح طلب 62سید حسین دهدشتی آبادان 63داریوش قنبری ایلام اصلاح طلب

راه یافته به مجلس (16 نفر)

64موسی الرضا ثروتی بجنورد 65مهرداد لاهوتی لنگرود مستقل 66نادر قاضی پور ارومیه 67یونس اسدی مشکین شهر 68سیدمحمدمهدی­پورفاطمی-دشتی وتنگستان اصلاح طلب 69حسین امیری -زرند اصلاح طلب 70عباس رجایی اراک 71عبدالعزیز جمشید زهی سراوان 72عوض حیدرپور شهررضا 73سید شریف حسینی -اهواز 74کاظم جلالی شاهرود 75محمد جواد نظری مهر کردکوی 76محمد رضا محسنی ثانی سبزوار 77محمد سقائی -نیریز 78مسعود پزشکیان تبریز اصلاح طلب 79حسن تآمینی رشت


» نظر

تحقق بسیج جهانی اسلام با محوریت جوانان طلبه و دانشجو

گزارشى از اجلاس جهانى جوانان و بیدارى اسلامى
 

آن زمان که امام خمینی(ره) می فرمود: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چراکه بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.» و یا دردمندانه در اواخر عمر شریفش بیان می کرد: «راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرئت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- داشت؟» شاید عده ای این حرف ها را آرمانی دست نیافتنی می دانستند؛ اما آنان که به امام اعتقاد قلبی داشتند، این را هم مانند پیش بینی دیگر امام که اوایل شروع نهضت بیداری اسلامی مردم ایران گفته بود «سربازان من در گهواره اند» می دانستند که همگان دیدند در سال های بعد تحقق پیدا کرد! اجلاس جوانان و بیداری اسلامی را در این راستا باید تحلیل کرد. آنچه امام گفت، امروز در حال ظاهر شدن است به نظر، اینجا می توان به این فرمایش امام خامنه ای(مدظله العالی) هم تمسک کرد: «و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسی که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی که هیچ کدام از ماها نمی فهمیدیم.» (14/10/1390)
به گفته دکتر ولایتی چنین اجتماعی در طول تاریخ اسلام از نظر جمعیت و جغرافیا تاکنون سابقه نداشته است.
لباس ها، زبان ها، لهجه ها، حتی رنگ پوست ها با هم فرق داشت، جوانانی از 73 کشور دور هم جمع شده بودند... اما مشترکاتی هم داشتند که همه این تفاوت ها را تحت الشعاع قرار می داد؛ همه مسلمان بودند، همه هنگام شنیدن نام حضرت رسول(ص) صلوات می فرستادند. هنگام شروع سخن بسم الله گفته و بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) او درود می فرستادند. با شنیدن صدای اذان، آستین ها را بالا زده، آماده وضو شدند. موقع نماز همه دنبال یک قبله می گشتند و همه به همان سو اقامه نماز کردند.
همه جوان بودند، اهل بحث، آرمان گرا، منتقد، صریح، فعال، پرشور و... همه انقلابی بودند؛ مخالف استبداد و دیکتاتوری، مخالف آمریکا و رژیم صهیونیستی، شعارشان الله اکبر، حامی فلسطین، عاشق امام خمینی و انقلاب ایران، مشتاق زیارت مقام معظم رهبری. این مشترکات سبب شده بود، دو روز دوستانه در کنار هم با همه آن تفاوت ها با هم بگویند، نقد کنند، و برای آینده جهان اسلام برنامه ریزی کنند.
قبل از ورود به همایش، امتداد برج میلاد را با نگاهت دنبال می کنی و لاجرم به آسمان می رسی! تقریباً همه این تجربه را داشتند و آفتاب بی رمق بهمن ماه چشم همه را یک باری نوازش داده بود!
اجلاس جهانی جوانان و بیداری اسلامی در حال شروع شدن بود؛ اما دوربین های صداوسیما دیرتر از میهمان ها رسیده بودند! نصب دوربین ها و آماده کردن سن، در حضور میهمان ها انجام شد !
صحن اصلی سالن در اختیار میهمانان خارجی بود و 170 جوان ایرانی، اجلاس را از بالکن سالن دنبال می کردند.. رسم میهمان نوازی همین است.
کم کم همه آمدند 1330 جوان پرشور انقلابی از سرتاسر عالم... تونس، سیبری، پرو، لبنان، موریتانی، فلسطین، مالی، آرژانتین، پاکستان و... جوانان مسلمان به خصوص اعراب، گویا بغض فروخفته ای داشتند، تا فضا ساکت می شد، فریاد شعارشان بلند می شد، هر کسی به زبانی نفرت خود از آمریکا و اسرائیل را بروز می داد. «الشعب یرید...» شعار مشترک همه بود که با این جملات تکمیل می شد؛ تحریر فلسطین، تحریر بحرین، وحدت الاسلامیه، ...
وقتی «رمضان عبدالله» در سخنرانی خود اعلام کرد ان شاءالله سال بعد اجلاس دوم جوانان و بیداری اسلامی در غزه برگزار شود، همه با شور وصف ناپذیری در حمایت از این سخن دست زدند و تکبیر گفتند. احمدی نژاد که آمد، استقبال پرشوری از او انجام شد. جلسه هیئت رئیسه و سخنرانی ها تا ظهر طول کشید.
بعد از نماز و ناهار، کمیسیون های شش گانه تشکیل شد، موضوعات اصلی این شش کمیسیون به این شرح بود؛ 1- مبانی نظری، فکری و عوامل پیشرفت و گسترش بیداری اسلامی 2- حاکمیت اسلام، الگوها، دستاوردها وجوانان
3 -استکبار جهانی آمریکا و صهیونیسم در مواجهه با موج بیداری اسلامی 4- جوانان، مقاومت، فلسطین و بیداری اسلامی
5- آسیب شناسی فرصت ها و تهدیدات بیداری اسلامی
6- چشم انداز و افق های آینده بیداری اسلامی. در کمیسیون آفاق و چشم انداز از سنگال و اتریش و عراق و لیبی و .. سخنرانی کردند همه از امام خمینی(ره) می گفتند و در مقالات خود سخنی از ایشان را آورده بودند.. تجلیل از امام راحل، ترجیع بند همه سخنرانی ها بود. کم و بیش در سایر کمیسیون ها نیز همین گونه بود.
در راهروی همایش، گروه های مختلف با هم در گروه های دو و چندنفری مشغول صحبت کردن بودند و در مورد کشورها و جغرافیای خود تبادل نظر می کردند. جوانان ایرانی هم در این میان بسیار فعال بودند و افراد، علاقه خاصی به بحث با ایرانی ها داشتند. سوالات گوناگونی در ذهن آنها پیرامون انقلاب ایران وجود داشت. بسیار برایشان جذاب بود که جواب های تازه می شنیدند، چراکه به هر حال، سیطره رسانه ای غرب سبب شده خیلی از واقعیت ها و حقایق از چشم اینها مخفی بماند. به گفته دو جوان تونسی، آنها اخبار را بیشتر از یوتیوب و فیس بوک دنبال می کردند!
جوانی از تونس در مورد رنگ عمامه های علمای شیعه پرسید. می پنداشت هر که عمامه سیاه بر سر دارد، نشانه عظمت علمی اوست. وقتی برایش توضیح دادیم که عمامه مشکی و یا به قول او سوداء مخصوص سادات و اولاد رسول خدا(ص) و حضرت فاطمه(س) است با خنده ای گفت: امروز تازه این مطالب را فهمیدم! و پرسید: یعنی سید قائد از اولاد رسول الله است؟ در کافی نتی که کنار سالن ایجاد شده بود برخی به سرعت اخبار را در وبلاگ شان می گذاشتند!
بعد از کمیسیون ها، نشست های تخصصی منطقه ای مصر، تونس، لیبی، پاکستان و ... برگزار شد و اوضاع هر کشور در آنجا مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. بعضاً در این جلسات، بحث های جنجالی نیز در می گرفت و اختلاف نظراتی بروز می کرد؛ مثلاً در نشست مصر، دو مصری در مورد مسئله ای با هم بحث می کردند و معلوم بود دو نظر مقابل هم هستند؛ اما این بحث ها قلب ها را از هم دور نکرد. اوج این بحث ها در لابی هتل ها بود، هتل استقلال و آزادی که پذیرای این جوانان بود، تا نیمه های شب شاهد بحث های مختلف جوانان در مورد جهان اسلام بودند. بحث هایی که در آخر با عکس های یادگاری و رد و بدل کرن ایمیل و شماره تلفن و شعار علیه آمریکا و اسرائیل پایان می گرفت.
یکشنبه شب، وقتی گفته شد احتمالاً ایرانی ها به ملاقات آقا نمی روند، غوغایی به پا شد! ناراحتی و اعتراض جوانان ایرانی در جای جای همایش مشهود بود. بالاخره این شکوه ها جواب داد و حوالی نیمه شب دوشنبه، خبر خوش دیدار همه میهمانان، هم ایرانی و هم خارجی با آقا، گرد ناراحتی را از قلب جوانان ایرانی شست.
روز دیدار با آقا از روزهای باشکوه این همایش بود. ایرانی ها که شب گذشته، محرومیت از زیارت آقا به شدت آنها را ناراحت کرده بود، از هشت صبح در مقابل بیت بودند!
پس از ورود به بیت، اعلام شد میهمانان ایرانی باید عقب بنشینند. این را هم گذاشتیم به حساب میهمان نوازی. خوب راست می گفتند، این جوانان از جای جای دنیا آمده بودند امروز آنها بیشتر حق داشتند برای دیدن آقا! روز قبل کلی در مورد ولایت فقیه و شیوه انتخاب او و مجلس خبرگان و ... با برخی میهمانان خارجی بحث شده بود! اما حسینیه امام خمینی(ره) به تنهایی از ساعت ها بحث برای این جماعت گویاتر بود. خانه ای در مرکز شهر بین مردم بین بازار شلوغ جمهوری و ولی عصر! شاید این جوانان منتظر دیدن کاخ بودند!
اینجا هم هر که می رسید، سر به آسمان بلند می کرد، شاید کاخ رهبر ایران را ببیند! اما خبری از کاخ و ساختمان مجلل نبود! اما نگاهشان دوخته می شد به آسمان... اینجا زمین را هم که نگاه می کردند یاد آسمان می افتادند! زیلوهای آبی و رنگ ورو رفته بیت! اینجا همانجایی است که آمریکا و اسرائیل بارها از همین جا تودهنی خورده اند. ولایت فقیه، یعنی همین، یعنی اتصال از زمین به آسمان! هیبت اینجا به خاطر سادگی اش است.
همه که آمدند، بازهم شور و حرارت خاصی بر پا شد. باز هم شعار باز هم فریادهای مکرر! میدان التحریر و میدان لولو را به یادت می آورد!
وقتی گروه سرود لبنانی شعرش را می خواند و به این مصراع می رسید «هل من ناصر فدایی» همه با هم به لهجه عربی می گفتند «لبیک خامنائی!» برخی روی کاغذهایی که در اختیار داشتند، اسم کشورشان را نوشته بودند. برخی هم جملاتی برای عرض ارادت به قائدشان! زیاد فرقی با دیدارهای داخلی آقا با بسیجی ها نداشت! چرا یک فرق داشت! شعارهای شان فرق داشت «صل علی محمد بوی خمینی آمد» نمی گفتند، فریاد می زدند «بالروح بالدم نفدیک یا امام» «لبیک خامنه ای» «الموت لامریکا» «کلا کلا آمریکا» و «هیهات من الذله» و .. روح همان روح بسیج بود. دوست داشتند با امام حرف بزنند، وقتی مجری برنامه خواست جوانان آرام باشند و مراعات وقت را بکنند، آقا با دست اشاره کرد، یعنی بگذارید حرف بزنند، جوانان پرشور را می توان مگر ساکت کرد! آن هم جوانی که عمری آرزوی دیدار با آقا را داشته است. قرائت قرآن توانست سکوت را بر جلسه حاکم کند. اما پس از آن، مجدداً از جای جای مختلف برای ابراز ارادت به آقا بلند می شدند و شعار می دادند!
جوان بحرینی کوتاه حرف زد؛ اما اشک همه را در آورد؛ «سلام بر تو ای پسر رسول الله (صلی الله علیه و آله)
به فدای تو جان من و جان های این جوانان مقاوم. هنگامی که شهدای ما یکی پس از دیگری به زمین می افتادند ما رایحه کرامت را از بوستان امام خمینی(ره) استشمام می کردیم و همه سخنان مبارک شما را به یاد می آوردیم. بعد گفت می خواهم شکایت کنم، شکایت حبیب به حبیبش! و گفت هل تعلمون ... آیا می دانید که ما در کشوری هستیم که فرزندانش در سرزمین شان غریب هستند؟ و ...
دختر شهید مغنیه هم مردانه سخن گفت! خودش را دختر آقا معرفی کرد، وقتی گفت از سرزمین سیدالمقاومه سیدحسن نصرالله آمده ام، همه فریاد زدند: «لبیک نصرالله»
آقا که شروع به سخن کرد، صحبت های ایشان را با دقت گوش می دادند. با اینکه باید ترجمه می شد و به نظر زبان اصلی با فضای زبان ترجمه فرق دارد؛ اما شعارها و تکبیرها به موقع بود!
سخنرانی که تمام شد، آقا از مقابل جمع رد شدند، این رفتار آقا احساسات خیلی ها را برانگیخت، ایرانی ها که عقب بودند برای دیدن آقا همه دویدند جلو! دو جوان لبنانی همدیگر را در آغوش گرفته بودند و چنان گریه می کردند گویا مادری بعد از ده ها سال به فرزندش رسیده است و از شوق وصال فقط می تواند گریه کند! جوانی از کشور مالی، مکرراً از ته دل فریاد می زد: لبیک یا خامنه ای ... به شانه اش زدم گفتم ماشاءالله. با زبان عربی گفت: ایشان رهبر ماست مولای ماست روی کاغذی هم نوشته بود: «افتخارنا قائدنا!» با دست روی قلبش می کوبید و می گفت: افتخارنا قائدنا می گفت: تا آخرین قطره خون با ایشان هستیم، از خدا می خواهم مرا با ایشان و اجدادش محشور کند و باز فریاد می زد لبیک یا خامنه ای.
اختتامیه جلسه در برج میلاد برگزار شد. حالا رفاقت ها بیشتر شده، همدیگر را می شناسیم، چهره ها آشناترند از قبل.
پرچم رژیم صهیونیستی را روی زمین که گذاشتند، اعضای شرکت کننده آن را لگدمال می کردند، همان گونه که حیثیت این رژیم را در منطقه لگدمال کردند. آن طرف تر، یک نقشه فلسطین پهن شده بود به طول شاید 10 متر روی آن نوشته بود: «فلسطین من البحر الی النهر» نوشته های جالبی با زبان های مختلف، عربی، فرانسه، انگلیسی، فارسی و اردو روی آن نوشته بود.
یک طومار با 10 هزار امضا هم از طلاب قم آمده بود. عکس های امام خامنه ای را که توزیع می کردند، جوانان کشورهای مختلف با اشتیاق و چندتا چندتا می گرفتند. کتاب های امام و آقا نیز پرمشتری بود. در حاشیه سالن نیز نمایشگاهی از دستاوردهای علمی انقلاب اسلامی برپا شده بود که نشان می داد علیرغم همه مشکلات و تهدیدات و تحریم ها علیه ایران، انقلاب اسلامی تا چه حد پیشرفت داشته است.
حوالی ساعت هشت، همه منتظر مراسم اختتامیه بودند، دکتر ولایتی آیه «و واعدنا» را خواند، با این استدلال که «فاتممناها بعشر» جلسه ادامه یافت و تا 10 شب طول کشید! قرائت آیات پایانی سوره بقره و سوره حمد توسط قاری ایرانی آقای «شاکری» حسن ختام جلسه بود. باز هم اعضای شرکت کننده به هتل ها بازگشتند و باز هم رفاقت ها و بحث ها... قرار بود برای دیدن کارخانه فولاد به اصفهان بروند... همایش تمام شد، حالا جوانان مسلمان به کشور های خود بازگشته اند و به نظر، هسته های مقاومت برای تشکیل حکومت جهانی اسلام شکل گرفته است.

صبح صادق، ش.538، ص.11


» نظر

چرا زنان بازیگر نامه نمی نویسند؟

چندی قبل سخنان کارگردان مشهور کشورمان استاد سلحشور در مورد بازیگران زن ایران واکنشهای مختلفی را برانگیخت و سینماگران هجمه فراوانی را علیه این کارگردان متعهد کشورمان به راه انداختند و به زعم خود از عفت و شخصیت زن بازیگر ایرانی دفاع کردند. جدای از طریقه سخن گفتن آقای سلحشور که قابل نقد است اعتراضات آن زمان قشر خاصی از سینما نه تنها به سخن سلحشور نبود بلکه به طرز تفکر و منشی بود که برای عده ای خوش نمی آمد. تفکری که قشر روشنفکر مآب سینما آن را نمی پسندد. اگر اعتراض به سلشحور به خاطر سخنان او و دفاع از حرمت بازیگران زن بود چرا آن زمان که در جشنواره های خارجی برخی زنان بازیگر با لباسهای نا مناسب حاضر می شدند کسی اعتراض نکرد؟ چرا آن زمان که نویسنده فیلم دعوت، زنان بازیگر را به سقط جنین متهم کرد کسی فریاد عفت بلند نکرد؟ من خودم خیلی از زنان بازیگر و نویسنده را می شناسم که " سقط جنین " کرده اند. ما در این فیلم یک سنت شکنی کردیم.

چرا وقتی آن هنرپیشه مشکل سینمای ایران را نبود س ک س و خشونت و الکل معرفی کرد و نبود اینها را باعث حذف زن از سینمای ایران خوانده بود کسی به او حمله نکرد؟ « تحولات بعد از انقلاب در ایران باعث کشف سینمای نوین ایران در جهان شد، همچنین پیدایش سبک جدیدی در فیلمسازی که با حذف سه عامل س ک س، خشونت و الکل همراه بود، عملا سینمای ایران را با مهم ترین وجوه جاذبه در سینما محروم کرد ؛ در نتیجه زنان در سینما حذف می شدند.»      

 چرا رفتارهای ناپسند گلشیفته فراهانی باعت تکدر خاطر این زنان نمی شود تا نامه اعتراض آمیز به هم بازی قدیمی خود بنویسند که تو به ما ربطی نداری و هنرپیشه زن ایرانی از تو اعلام برائت می کند؟ چرا اکنون که این بازیگر در آغوش غرب آرمیده و با برهنگی خود اعتقادات خود را به نمایش گذاشته است این دغدغه مندان عفت و حریم زن ساکت نشسته اند؟

چرا کسی در برابر این سخن لیلا حاتمی که یک جامعه‌ای که دینش اسلام است و آن قدر انعطاف دارد! که می‌تواند در سالن سینمایی‌اش فیلمی نشان داده شود که دارای صحنه‌های خصوصی‌تر است و غالبا در یک جامعه اسلامی آن را نمی‌بینیم، برای من خوشایند است!» لب به اعتراض نمی گشاید؟

آری حمله به سلحشور حمله بر طرز فکری است که برخی از نفوذ آن به سینمای روشنفکر زده ایران نگران هستند.

سلحشور گفته بود: وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکس های خود را به صورت نیمه عریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند. امروز آیا صحت حرف سلحشور ثابت نشده است؟ وقتی بزرگ اینها یعنی اصغر فرهادی با تواضع در برابر آنجلیا جولی با او دست می دهد آیا هشدار سلحشور در مورد سینمای ایران را نباید جدی گرفت؟

 

 


» نظر

احیای سلام در جامعه

پی نوشتی بر بیانات آیت الله مکارم شیرازی

چندی قبل آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید در جمع نمازگزاران حرم حضرت معصومه(س) فرمایشی خواستار احیای سنت حسنه سلام به رعایت تمامی جوانب اسلامی آن شد.
بخشی از فرمایشات ایشان در ذیل آمده است:
خداوند در قرآن به پیغمبران و شخصیت های بزرگی همچون نوح (صافات: 97)، ابراهیم(صافات: 109)، موسی و هارون (صافات: 21)، آل یاسین(صافات: 31)، مرسلین و ... (صافات:181) سلام می کند. سلام جایگاه والایی در قرآن و اسلام دارد و بهشتیان وقتی نزدیک درهای بهشت می شوند فرشتگان به استقبال آنها می روند و بر آنها سلام و درود می فرستند.
سلام کردن در قرآن و دین مبین اسلام از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ به گونه ای که ما در نمازهای یومیه و نیز زیارت نامه ها به پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(علیهم السلام) و بندگان صالح خدا و شهدا سلام می کنیم. سلام به قدری مهم است که اگر کسی مشغول نماز باشد و دیگری سلام کرد ، جواب سلام را دادن واجب است. سلام نوعی تقاضای سلامتی از سوی خداوند برای دیگری است و نعمتی بالاتر از سلامتی بعد از نعمت ایمان برای انسان وجود ندارد. سلام نشانه شخصیت و ادب انسان است. بعضی ها خیال می کنند سلام کردن باعث کوچکی آنها می شود. هیچ کسی بزرگ تر از پیامبر اسلام(ص) و هیچ کسی کوچک تر از کودکان نیست ولی پیامبر اسلام(ص) به کودکان سلام می کردند.
عزیزان بیایید این سنت بزرگ اسلامی را زنده کنیم و بکوشیم هرگاه وارد خانه، مغازه، مدرسه و یا سوار تاکسی می شویم، سلام کردن را فراموش نکنیم. چرا که سلام باعث محبت و سلامتی انسان و خشنودی خدا می شود. متأسفانه برخی افراد در سلام کردن به یکدیگر کوتاهی می کنند و برخی نیز لفظ سلام را درست و اسلامی به کار نمی برند. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی تأکید می فرمایند؛ مسلمانان وقتی به هم می رسند، هم به یکدیگر سلام کرده و هم دست بدهند. در اسلام آمده که بهتر است کوچک ترها به بزرگترها و سواره ها به پیاده ها سلام کنند و کسی که وارد مجلسی می شود به حضار سلام کند؛ خلاصه آن که سلام کردن باعث سلامتی و نیز رضایت خداوند می شود.
پی نوشت: متأسفانه با آنکه در عظمت و شرافت سلام کردن بسیار شنیده ایم، امروز به سنت حسنه سلام آن گونه که شایسته یک امت اسلامی است در جامعه و رسانه ها عمل نمی شود. می دانیم سلام مستحبی است، 69 ثواب و جواب آن که واجب است، یک ثواب دارد. در قرآن کریم سفارش شده است اگر کسی به شما سلام کرد شما بهتر از او پاسخ دهید؛ «وَإِذَا حُییْتُم بِتَحِیةٍ فَحَیواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدوهَا إِن اللهَ کانَ عَلَى کل شَىْءٍ حَسِیبًا»؛ هر گاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید که خدا به حساب هر چیزی کاملاً خواهد رسید. (نساء:86)
اینها نشان از اهمیت سلام دارد که این گونه از طرف خداوند مردم بدان ترغیب و تشویق می شوند. سلام یکی از اسامی خداوند است! «هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام ...» (حشر:23) سلام و سخن نیکو از کلمات بهشتیان است. سلام کلام اهل بهشت است و در بهشت سلام فضای همه جا را پر می کند از سوی خدا، از سوی بهشتیان به خدا و از سوی بهشتیان نسبت به یکدیگر «لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما» (واقعه:25 و26) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده: «من بدا بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه»؛ کسی که پیش از سلام آغاز به سخن کند پاسخ او را نگویید.
از امام صادق(ع) نقل شده که خداوند می فرماید: «البخیل من یبخل بالسلام»؛ بخیل کسی است که حتی از سلام کردن بخل ورزد. امام باقر(ع): «ان الله عزوجل یحب افشاء السلام» خداوند افشای سلام را دوست دارد. منظور از افشای سلام، سلام کردن به افراد مختلف است.
اما امروز در ملاقات ها و محاورات ما بعضاً این نکته مورد غفلت واقع می شود. هنگام ورود به اماکن و محافل کمتر به هم سلام می کنیم. چه زیباست هنگامی که وارد یک مغازه، تاکسی، بانک و ... می شویم در ابتدا کلام را با سلام آغاز کنیم.
از سوی دیگر پاسخ سلام را نیز باید درست و کامل و بلکه بهتر داد، اما گاهی خلاف این مطلب مشاهده می شود. به عنوان مثال هنگامی به کسی سلام می شود، او با بیان کلمه ای مانند مخلصیم، بفرما، خسته نباشی، متشکرم و ... پاسخ سلام را می دهد و با این کار ترک واجب می کند! علاوه بر این معصیت، آثار تربیتی سلام مانند حسن معاشرت، تواضع و ... را کسب نمی کند. مع الاسف در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی نیز این گونه است، بعضاً در برخی برنامه ها وقتی شخصی به مجری سلام می کند او با بیان «متشکرم» جواب او را می دهد... و یا در فیلم ها وقتی کسی سلام می کند یا تنها با نگاه شخص مقابل روبه رو می شود و یا تنها با تکان دادن سر پاسخ می دهند. اینها همگی در مقابل این سنت حسنه قرار دارد، از این رو مرجع تقلید از احیای سنت سلام سخن می گوید تا مردم هم خوب به هم سلام کنند و هم خوب پاسخ همدیگر را بدهند.
امروزه با توجه به وجود فناوری هایی مثل تلفن، پیامک، گفت وگوهای اینترنتی بایستی در نوع سلام و توجه به آن دقت بیشتری داشته باشیم تا بتوانیم جامعه ای همراه با دوستی و صمیمیت داشته باشیم.
از پیامبر(ص) سوال شد، «ای خیر العمل»؟ کدام عمل بهتر است، فرمود: «تطعم الطعام و تقرء السلام علی من عرفت و من لم تعرف» اطعام طعام کن و سلام به کسانی که می شناسی و نمی شناسی بنما. جا دارد این ارزش اسلامی توسط اهل منبر و تبلیغ و نیز رسانه ها مورد توجه قرار گیرد و مردم را به آن توجه دهند تا همان گونه که آیت الله مکارم توصیه کرده اند این سنت در جامعه احیا شود.
¤ برای مطالعه بیشتر نگاه کنید بر مقاله نقش تربیتی سلام در قرآن و روایات اثر فاطمه بیگ

صبح صادق، ش.517، ص.6


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >
title=