سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قول سدید

گفتگو با رقیب آرای باطله در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن!

    نظر

امروز در کنار میدان آزادی آقای رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی را دیدم. ابتدا با خنده و مهربانی تحویلم گرفت!

خوشحال شدم که اینها برگشتند بین مردم.. هفت هشت نفری دورش بودند!

ایشان یک مقاله در روزنامه  معطله «مردم امروز» نوشته بود در مورد رفراندومی که رییس جمهور مطرح کرده بود.. نظری داده بود به این نحو: «در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی درباره اصل نظام همه پرسی صورت گرفت و مردم درباره آن نظر خود را با قاطعیت مطرح کردند اما بسیاری از کسانی که در آن مقطع در همه پرسی شرکت کردند در حال حاضر در قید حیات نیستند و بسیاری دیگر که اکنون مطالبه همه پرسی را مطرح می کنند در سال 58 به دلیل نرسیدن به سن قانونی، حق شرکت در آن همه پرسی را نداشتند.» بعد با گزینش کلام امام در بهشت زهرای سال 57 تلویحا خواست اصل نظام را به رفراندم بگذاریم!

امروز در قالب سوال از ایشان پرسیدم: «آقای منتجب نیا من مقاالات شما را می‌خوانم(هنوز مهربان است). به نظر شما حزبی که از آرای باطله کمتر رای آورده می‌تونه ادعای رفراندم کنه؟... بعد اشاره کرده به جمعیت و گفتم این رفراندم!!»

ایشان در جواب به من عصبانی شد و گفت شما دوست شریعتمداری هستی و کیهان شما رو اجیر کرده بیایی فتنه کنی و اینجا رو به هم بریزی!

من گفتم من فقط سوال دارم و من جز مردمم من به کیهان چی کار دارم؟ شما که خودت تو مجلس 90 هزار رای آوردی و مردم تهران در مجلس هشتم به شما رای ندادند و بعد هم در ریاست جمهوری 300 هزار رای داشتید نباید از رفراندم درباره انقلاب بگی!

ایشان جواب داد اینها دروغ است بعد چون مرا گرفت و گفت تو طلبه‌ای بیا بهت درس بدم تا بفهمی! تو اصلا می‌دونی انفلاب را با کدام الف می‌نویسند؟ من 52 ساله تو انقلابم!! مردم نشون دادند به ارتجاع و تحجر رای نمی‌دهند!!

من گفتم برای همین به آقای کروبی رای ندادند؟ کروبی این جوری بود؟

ایشان این بار دست به سینه من گذاشت و منو به عقب فشار داد!

 من گفتم چقدر خشنی شما آقای منتجب‌نیا! تو دانشگاه هم از شما سوال کردم عصبانی شدید! (در دانشگاه شاهد یک سوال اصول فقه از ایشان کردم نظرش رو قبول نداشتم عصبانی شد!)

 ایشان گفت برو آبروی روحانیت را نبر!

من هم گفتم آبروی روحانیت رو خیلی وقته بردند بعضی‌ها!!

بعد گفتم من فقط سوال کردم شما این جوری برخورد کردید نکند الان وقت کف گرگی هم هست؟؟

چند نفر از اطرافیان ایشان منو کشیدند عقب و دیگر نگذاشتند کلام ادامه پیدا کند!

من کمی آن طرف‌تر ایستادم و سخنان رییس جمهوررا گوش  می‌دادم که ناگهان دو تن از اطرافیان ایشان با داد و بیداد سمت من آمدند که 94 هزار میلیارد دلار چی شد؟ شما که رای دادی باید عواقبش هم بپذیری!! اون انتخابات سال 88 هم همه می‌دونیم چی شد این قدر آرای باطله را تکرارنکن!!! و بعد سخنان آقای روحانی تمام شد و همه رفتیم!

چند نفر از مردم آمدند پیش من تا اسم ایشان را بپرسند وقتی اسم و رسم ایشان را گفتم دو سه نفری خواستند بروند جلو بزنندش اجازه ندادم!

پ.ن. یکی از آرزوهای من این است روزی بشوم رفیق حسین شریعتمداری و در کیهان مطلب بنویسم متاسفانه تا امروز این افتخار را نداشتم!

پ.ن. اصولا اینها خیلی به هم شبیهند با منتقد این طور رفتار میکنند! از جای خاص تغذیه میشی و سواد نداری و این حرفها!! 

 

22 بهمن مردم واقعا رفراندم عزت و اقتدار انجام دادند اگر بعضی‌ها ببینیند!


نفر پنجم «اولین خواننده زن» پس از انقلاب!

خبر انتشار مجوز به یک خواننده زن به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلفن همراه منتشر شد و برخی مدعی شدند برای اولین بار پس از انقلاب برای یک زن مجوز خوانندگی صادر شده است!

اما با مرور تاریخ موسیقی مشخص می‌شود این فرد  پنجمین «اولین زن» خواننده پس از انقلاب است!

پیش از ایشان در آبان سال 92 خبری از خوانندگی خانم «مهدیه محمدخانی» در تالار وحدت تهران به عناوان اولین خواننده زن پس از انقلاب معرفی شد!!

قبل‌تر نیز خانم «ارکیده حاجی وندی» به عنوان اولین خواننده زن ایرانی پس از انقلاب ملقب شده بود!

پیشتر از همه اینها نیز در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد خانمی با نام هنری «شیدا» همراه با همسر خود، آلبومی با مجوز وزارت ارشاد منتشر کرد و اولین خواننده زن پس از انقلاب لقب گرفت! که البته آخرین آلبوم آن‌ها به تشخیص وزارت ارشاد و به دلیل غالب بودن صدای زن ممنوع و جمع‌آوری شد.

البته برخی دیگر با توجه به تیتراژ پایانی سریال مختار که لالایی توسط یک زن بود، خانم «صدیقه بحرانی« را اولین خواننده زن پس از انقلاب نامیدند! البته ممکن است تحقیقات بیشتر بر این تعداد بیفزاید! البته گروههای کر شامل زن و مرد بسیاری در کشور وجود دارند و همخوانی زنان و مردان امری شایع بوده است.

اما امروز چه شده است که برای خانم «نوشین طافی»، پنجمین «اولین خواننده زن» این همه هیاهو به راه افتاده است؟ چرا برخی سعی در بزرگنمایی این خبر و دمیدن در بحث خوانندگی زنان دارند؟

به نظر می‌رسد برخی قصد دارند با بزرگنمایی این ماجرا و تحریک عناصر متدین به انجام واکنشهای احساسی دست به مظلوم‌نمایی دیگری زده و افکار عمومی را از مسایل اصلی کشور باز دارند و به جای پاسخگویی به ضعفهای خود حاشیه سازی کنند!  جا دارد نیروهای متدین توجه کنند چنین کاری مسبوق به سابقه است و ترکیب صدای زن و مرد اگر صدای مرد غالب باشد یک امر قانونی بوده است و پیش از این نیز مجوز گرفته است.

دوم اینکه برخی دیگر قصد دارند بدون توجه به اینکه این آلبوم با صدای ترکیبی خانوم طافی و آقای کرامتی انجام گرفته است  راه را برای خوانندگی تک نفره زنان باز کنند و قبح مساله را در افکار عمومی بشکنند به خصوص با توجه به سخن وزیر ارشاد که قبلا گفته بود «در مورد تک‌خوانی خانم‌ها اتفاق‌نظر و اجماعی در بین آقایان مراجع وجود ندارد. برخی از مراجع اعتقادشان این است که بحث درباره تک‌خوانی و جمع‌خوانی خانم‌ها نیست، بحث این است که صدای آن‌ها لهوی نباشد. برخی مراجع نظرشان این است که اگر مفسده‌انگیز نباشد مشکلی وجود ندارد».

به هر حال بزرگنمایی و پرداختن وسیع به این خبر کمی مشکوک به نظر می رسد.


13 آبان عاشورایی؛ فریاد بر سر یزیدیان زمان

واقعه عاشورا و قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه طاغوت زمان خویش و ندای حق‌طلبی حسین و یارانش از جنبه‌های گوناگون عرفانی، فقهی، انسانی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... مورد بررسی و دقت بزرگان و علما در طول تاریخ قرار گرفته است و گفته‌ها و نوشته‌های بسیاری در این باره تولید شده است و یقینا همچنان می‌تواند محل بحث باشد و جنبه‌های پنهان دیگری از این واقعه رخ بنمایاند.

به دلیل نوع خاص این حادثه و حرکت الهی حسین و یارانش این قیام در ابدیت ثبتش شده است و روز به روز بر الهام‌بخشی و تاثیرگذاری آن افزوده می‌شود. فداکاری و ایثار و عزت طلبی و حق خواهی و عبودیت و عقلانیت و ... بسیاری از صفات پسندیده در این حرکت جلوه نموده است و همراهی آن با احساس و عاظفه از یک سو و با شور و حماسه از سوی دیگر این حادثه را برای فطرت بشری که خواهان نیکی است جاودان و موثر کرده است.

هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم خودجوش‌ترین و بزرگترین اجتماعات مردمی شکل می‌گیرد و بدون هیچ فراخوان و دعوت خاصی، مومنین و عاشقان ثارالله برای امام مظلوم خود عزاداری می‌کنند. سالهای سال این دسته‌جات و هیاتها نسل به نسل با شیوه‌های گوناگون توانسته‌اند پیام حسین را به نسل بعد خود انتقال دهند.

در این بین برخی سعی دارند محرم و عاشورا را در اشک و گریه و حزن و سینه‌‍زنی و به طور کلی یک مراسم معنوی فردی خلاصه کنند و عاشورا را از پیام اصلی خود منحرف سازند.

حضرت امام خمینی(ره) به عنوان حکیمی فقیه و عارفی دلسوخته اهل بیت علیهم السلام در برابر این انحراف تمام قد ایستاد و به وظیفه عالم بودن خود عمل کرد که در شرایط بروز بدعت اگر عالم علمش را بروز ندهد مورد لعن خدا و ملائکه است.

ایشان ضمن تاکید بر جنبه‌های فردی و معنوی و احساسی حادثه کربلا روی مغفول این حادثه را نیز برجسته ساختند. ایشان بیان می‌داشت: «هر مکتبى هیاهو مى‏خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمى‏شود». (صحیفه امام، ج‏8، ص: 527)

 اما این فقط یک بعد از حادثه عاشوراست اما بعد مهم دیگر این حادثه روی اجتماعی آن است «امام بزرگوار ما رضوان الله تعالى علیه در عرصه عاشورایى و با بهره‏بردارى به بهترین شکل ممکن از ماجراى عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و دادِ برآمده از دلِ خود را به گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اوّلین شهداى ما هم در ماجراى پانزده خرداد، در تهران، ورامین و بعضى جاهاى دیگر، همین سینه‏زنهاى حسینى بودند که آمدند و در معرض تهاجمِ دشمنِ عاشورا قرار گرفتند. در سال پنجاه و هفت هم مشاهده کردید ماجراى آن روز و ماهى را که در آن، خون بر شمشیر پیروز مى‏شود. این نام را امام بزرگوار از همه‏ قضایاى محرّم، خلاصه‏گیرى، استحصال و مطرح کردند. همین‏طور هم شد. یعنى مردم ایران به پیروى از حسین بن على علیه‏السّلام، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد» (امام خامنه‌ای: دیدار روحانیون و وعّاظ، 03/ 03/ 1374)

بهره‌گیری امام از پیام عاشورا برای مبارزه با طاغوت توانست راه را برای پیروزی اسلام بر سلطنت هموار نماید. در تاسوعا و عاشورای آذر سال 57 ایشان با ترغیب مردم به حضور در راهپیمایی علیه حکومت، بر این امر که امروز راه حسین، مبارزه با طاغوت است و عزت حسینی در قیام است، رفراندوم بزرگی صورت داد تا جهان بفهمد اگر شیعیان حسینی عمل کنند چه قدرت اعجاز آوری دارند.

ایشان همواره به جنبه‌های اجتماعی و سیاسی قیام حسینی تاکید داشتند و صریحا می‌فرمودند: «جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبه‏هاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمى‏فرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمى‏گویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مى‏خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‏پذیر نباشند.

مسائل اسلام، مسائل سیاسى است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهاى دیگرش. اجتماعاتى که اسلام بعضى‏اش را فرض کرده است، واجب کرده است و بعضى‏اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش کرده است اینها یک مسائل سیاسى است» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 324)

در مکتب امام خمینی نباید فقط به عبارت «قتیل العبرات» اکتفا کرد بلکه این عبارت راباید در کنار عباراتی مانند فرمایش حضرت اباعبدالله در پاسخ به درخواست بیعت بایزید  که فرمود «مثلی لایبایع مثله» گذاشت.  در این عبارت حضرت امام حسین قیام خود را منحصر در تاریخ و شخص خاص نمی‌داند و در واقع راهی روشن برای همه آزادی‌خواهان و عدالت طلبان جهان باز می‌کند که هر کس ادعای حسینی بودن دارد و خود را شبیه امام حسین علیه السلام می‌داند نباید با کسانی که شبیه یزید هستند جمع شوند «امام حسین فرمود «مثلى لا یبایع مثله» حسین چنین امضایى نمى‏کند. امام حسین علیه‏السّلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقى بماند؛ پرچم حق نمى‏تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد» (امام خامنه‌ای در جمع ده‏هاهزار نفر از راهیان نور و قشرهاى مختلف مردم در پادگان دوکوهه‏ 09/ 01/ 1381)

این همان فریاد عزت‌طلبی حسین است که در قالب کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا نمود پیدا می‌کند. به تعبیر امام خمینی: «کُلُّ یَوْمٍ عَاشوُرا وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلا این یک عبارت آموزنده است. نه معنایش این است که هر روز کربلاست، هر روز بنشینید گریه بکنید. ببینید چه کرده، کربلا چه صحنه‏اى بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله اسلام با کفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد کم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بى‏ایمانى. نه از جمعیت کم بترسید؛ و نه از شکست بترسید، شکستى در کار نیست. وقتى کار براى خدا باشد، شکست تویش نیست. کشته بشوید بهشتى هستید؛ بکشید هم بهشتى هستید» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 9) و یا «کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند». (صحیفه امام، ج‏10، ص: 123)

از این رو ایشان مجالسی که در آن اشک بی‌مبارزه و بدون حماسه باشد را مورد نقد قرا می‌دهد و می‌فرماید : «بچه‏ها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‏ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‏هایى که بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند؛ قیام کرده‏اند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود». (صحیفه امام، ج‏10، ص: 316)

امام در تببین علت این امر می‌فرماید: «.... یک مسأله سیاسى، روانى، اجتماعى است. اگر قضیه گریه است تباکیش  دیگر چیست؟ تباکى مى‏خواهد؟ تباکى هم یک چیزى شد؟ اصلًا حضرت سید الشهدا چه احتیاج به گریه دارد؟ ائمه این قدر اصرار کردند، به اینکه مجمع داشته باشید. گریه بکنید. [ندبه‏] بکنید. براى اینکه این حفظ مى‏کند کیان مذهب ما را. این دستجاتى که در ایام عاشورا راه مى‏افتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمایى. راهپیمایى است خودش. اما راهپیمایى با یک محتواى سیاسى. همان طورى که سابق بود بلکه بالاتر. همان سینه زنى، همان نوحه‏خوانى، همانها رمز پیروزى ماست.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 99)

و می‌فرماید: « این مجالس عزاى سی?? الشهداء این آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمى که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. » (صحیفه امام، ج‏10، ص: 121)

و «ماه محرّم، ماه شکست قدرتهاى یزیدى و حیله‏هاى شیطانى است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده تر بر پا شود» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 77)

«مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق سلام اللَّه علیه- و به سفارش ائمه هدى‏- علیهم السلام- ما بپا مى‏کنیم این مجالس عزا را، ما همان مسأله را داریم مى‏گوییم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران. » (صحیفه امام، ج‏10، ص: 314)

امام به صراحت اشک برای حسین را با مبارزه و ظلم ستیزی پیوند می‌دهد و گریه ای را ارزشمند می داند که سدهای مقابل اسلام را فرو بریزد: «زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسى- عبادى است. عزادارى کردن براى شهیدى که همه چیز را در راه اسلام داد [ه‏]، یک مسئله سیاسى است؛ یک مسئله‏اى است که در پیشبرد انقلاب اثر بسزا دارد. ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مى‏دهیم و خرد مى‏کنیم سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است». (صحیفه امام، ج‏13، ص: 328)

در واقع عزاداری که در آن فریاد علیه استکبار و ظلم نباشد و ترس به جان دشمنان نیندازد نتوانسته تمام پیام عاشورا  را منتقل کند. امام می‌فرماید: «دشمنهاى ما، که مطالعه کرده بودند در حال ملتها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، مى‏دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه‏سراییهاىِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 315) در واقعی اگر یک عزاداری به گونه ای باشد که در مقصد دشمن مانعی ایجاد نکند، حسینی نیست. ممکن است باشد هیاتی که در یک حسینیه و خانه جمعی اهل اشک و شیون و حتی قمه زدن هم باشند اما ذره‌ای یزید امروز زمان را به هراس نیندازد و چه بسا همان دشمن به طریقی هزینه آن هیات را نیز تامین کند!

به تعبیر امام حاضر: «(عاشورا). کارى مى‏کند که در طول تاریخ کرد و ستمگرانِ حاکم، از عاشورا ترسیدند، و از وجود قبر نورانى امام حسین علیه‏السّلام، واهمه داشتند. ترس از حادثه‏ى عاشورا و شهداى آن، از زمان خلفاى بنى امیّه شروع شده و تا زمان ما ادامه یافته است و شما یک نمونه‏اش را در دوران انقلاب خودمان دیدید. وقتى‏که محرّم از راه مى‏رسید، نظامِ مرتجعِ کافرِ فاسقِ فاسدِ پهلوى، مى‏دید دیگر دستش بسته است و نمى‏تواند علیه مردمِ مبارزِ عاشورایى، کارى انجام دهد. در واقع مسئولین آن نظام، ناتوانى خود را ناشى از فرارسیدن محرّم مى‏دانستند. در گزارشهاى برجا مانده از آن رژیم منحوس، اشارتها، بلکه صراحتهایى وجود دارد که نشان مى‏دهد آن‏ها با فرارسیدن محرّم، دست و پایشان را حسابى گم مى‏کردند. امام بزرگوار ما رضوان اللّه علیه، آن مرد حکیمِ تیزبینِ دین‏شناسِ دنیاشناسِ انسان‏شناس، خوب فهمید که از این حادثه براى پیشبرد هدف امام حسین علیه‏السّلام چگونه باید استفاده کند و کرد.

امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهى که در آن، خون بر شمشیر پیروز مى‏شود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد» (در جمع روحانیون استان «کهکیلویه و بویراحمد» در آستانه‏ى ماه محرّم‏17/ 03/ 1373)

امام خامنه ای استمرار قیام حسینی را در عزاداری هایی می داند که علیه استکبار و طاغوت برپا شود: «عزادارى امام حسین را نباید ضایع کرد. منبر حسینى، مجلس حسینى، محل بیان حقایق دینى، یعنى حقایق حسینى است. شعر در این جهت، حرکت در این جهت، نوحه و مدیحه در این جهت باید باشد. شما دیدید در آن محرّم سال 57، دستجات سینه‏زنى ما در بعضى از شهرستانها مثل یزد و شیراز و جاهاى دیگر شروع شد و بعد هم گسترش پیدا کرد به همه‏ى کشور؛ سینه مى‏زدند و حقایق روز را در نوحه‏هاى خودشان بیان مى‏کردند؛ با ارتباط دادن و اتصال دادن این‏ها به ماجراى عاشورا، که درست هم هست.

مرحوم شهید مطهرى سالها قبل از انقلاب در این حسینیه‏ ارشاد فریاد مى‏کشید که: و اللَّه- قریب به این مضمون- بدانید شمر، امروز- اسم نخست‏وزیرِ آن روز اسرائیل (صهیونیست) را مى‏آورد- اوست. واقع قضیه هم همین است. ما شمر را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه ریشه‏ى شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبید الله را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. حسین بن على قیامش براى این بود که بینى حاکمیتهاى علیه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.

مجالس ما؛ مجالس حسینى، یعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدها و ابن‏زیادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجراى امام حسین است.

و امروز دنیا پر از ظلم و جور است. شما ببینید چه مى‏کنند؛ در فلسطین چه مى‏کنند، در عراق چه مى‏کنند، در کشورهاى گوناگون چه مى‏کنند، با ملتهاى دنیا چه مى‏کنند، با فقرا چه مى‏کنند، با ثروتهاى ملى کشورها چه مى‏کنند. ابعاد عظیم حرکت حسین بن على (علیه‏السّلام) شامل همه‏ى این میدان وسیع مى‏شود. امام حسین نه فقط براى شیعه، نه فقط براى مسلمانها، بلکه براى احرار عالم درس دارد.

رهبر آزادى‏بخش نهضت هند در شصت سال، هفتاد سال قبل اسم حسین بن على را آورد؛ گفت من از او یاد گرفتم؛ در حالى که هندو بود؛ اصلًا مسلمان نبود. در بین مسلمین هم همین‏طور است. ماجراى امام حسین این است. شما گنجینه‏دارِ یک چنین جواهر ذى‏قیمتى هستید که همه‏ى بشریت مى‏تواند از او بهره برد و استفاده کند.

جهت‏گیرى در عزادارى امام حسین به این نحو باید باشد: گسترش تبیین، بیان، آگاه‏سازى، محکم کردن ایمان مردم، روح تدین را در مردم گسترشِ دادن، روح شجاعت و غیرت دینى را در مردم زیاد کردن، حالت بى‏تفاوتى و سکر و بى‏حالى را از مردم گرفتن؛ این‏هاست معناى قیام حسینى و بزرگداشت عزادارى امام حسین (علیه‏السّلام) در زمان ما. لذا زنده است، همیشه هم زنده خواهد بود.» (دیدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم‏ 19/ 10/ 1386)

اشاره رهبری به این سخن شهید مطهری(ره) است که فرمود: «باید فکر کنیم که اگر حسین بن على امروز بود و خودش مى‏گفت براى من عزادارى کنید، مى‏گفت چه شعارى بدهید؟ آیا مى‏گفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا مى‏گفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! چیزهایى که من (امام حسین) در عمرم هرگز به این‏جور شعارهاى پست کثیف ذلّت‏آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن على بود مى‏گفت: اگر مى‏خواهى براى من عزادارى کنى، براى من سینه و زنجیر بزنى، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان مى‏خورد.»

امسال با توجه به تقارن روز عاشوری حسینی و روز 13 آبان که روز ملی استکبار ستیزی و روز شعار مرگ بر امریکا است این امر باید به نحو روشنی نمایان شود که عزادای عاشورا یک عزادرای سیاسی علیه یزیدیان زمان است و با جمع بین راهپیمایی و عزادرای وظیفه دینی و عاشورایی خود را انجام دهیم به نظر می رسد اگر در روز عاشورا هیاتهای مذهبی در مقابل لانه جاسوسی و یا هر مکان دیگری تجمع ضد امریکایی برگزار کنند آن گونه که از اندیشه بزرگانی چون امام راحل و امام حاضر و شهید مطهری بر می آید از گریه صرف ثوابش بیشتر است.

البته این نکته حضرت امام را هم نباید از نظر دور داشت که «راهپیمایى، عزادارى را از شما نگیرد. عزادارى کنید و با عزادارى راه‏بروید. .. وقتى کلمه راهپیمایى پیش مى‏آید، خیال نکنید که معنایش این است که عزادارى نمى‏خواهیم. ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مى‏توانیم کارهایمان را انجام بدهیم» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 350)

همان گونه که امام عزیز فرمود: «عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفى کرد و به گورستان فرستاد». (صحیفه امام، ج‏14، ص: 406)

و ملت ایران نیز با اقتدا به ارباب و سرور خود سیدالشهدا به زودی زود به طور کامل بر دشمنان غلبه خواهد کرد.


آیا غمگین هستیم؟

به نظر باید ایرانی‌ها جز شادترین مردم دنیا دانست. ایرانی‌ها طناز هستند و روزی نیست که احساس شادی نکنند، ایرانی‌ها از سخت‌ترین و شدیدترین حوادث زندگی‌شان لبخند می‌سازند. برای نمونه یکی از سهمگین‌ترین توفانها می‌آید فوری صدها پیامک طنز و شعر تولید و دست به دست می شود و در شبکه‌های اجتماعی پستهای نشاط آور بسیار می‌شود. می‌خواهند برای یارانه ثبت نام کنند با خنده و لطیفه گویی این کار را می‌کنند. به نظر می‌آید نظرسنجی موسسه گالوپ زیاد به درد جامعه ایران نمی‌خورد گرچه به درد برخی رسانه های خاص می‌خورد تا به این بهانه برخی نظرات خود را بیان کنند! مردم ایران با دور هم فوتبال دیدن و به ورزشگاه رفتن و در پارک رقصیدن و ... شاد نمی شوند.

معیارهای شادی مردم مسلمان ایران با مردم دنیا متفاوت است و عجیب است که این موضوع بدیهی را برخی رسانه‌ها نمی بینند و به نظر سنجی موسسه گالوپ که معیارهایی کاملا مادی و غربی استناد می کنند. آیا در کنار قرار دادن وضع خشنودی و شادی مردم ایران در کنار مردم عراق و مصر و سوریه را کسی باور میکند؟ آیا ایران همچون کشورهای جنگ زده که روزانه در آنها آوارگی و کشتار و خونریزی و ترور صورت می گیرد و نا امنی بیداد می کند، می باشد؟ چگونه است که سایت خبری عصرایران (کد خبر: 347314) معتقد است مردم ایران این مطلب را که موسسه گالوپ بیان کرده با گوشت و پوست خود لمس میکنند؟ آیا نویسنده خود را جای مردم ایران می گذارد و سخنکوی ملت است؟

عصر ایران نوشته است: «اگر امکان نظرسنجی‌ها و بررسی های علمی ندارید، کافی است همین امروز در خیابان به چهره آدم ها نگاه کنید تا ببینید که چه اندوهی در آنها موج می زند.» و برای اثبات حرف خود از پخش نشدن فوتبال در سینماها ویا توجه به امر پوشش و حجاب مثال می آورد؟ آیا انجام این کارها باعث شادی مردم می شود؟ به نظر این گونه می رسد که به خاطر فرهنگ دینی مردم ایران این گونه کارها حتی سبب ناراحتی متدینین و والدین جوانان نیز می شود و و قتی جلوی چنین کارهایی گرفت می شود اتفاقا مردم متدین و مسلمان کشور خوشحال هم می‌شوند و مسئولین باید به این دغدغه مردم توجه کنند. از سوی دیگر خانواده عنصر اصلی جامعه ایرانی است یقینا اینکه یک مرد در کنار خانواده خود تخمه بشکند و فوتبال ببیند برایش جذابتر و شادی اورتر است تا انکه خانواده خود را بردارد و در سینما فوتبال ببیند. متاسفانه نویسنده گویا از وضع عمومی جامعه ایرانی اطلاع ندارد.

او می نویسد: «مشکلات حاد اقتصادی که تاب و توان از مردم گرفته است و حسرت یک سفر کوتاه را بر دل بسیاری از خانواده ها گذاشته است؛» آیا این سخن با آمار سفرهای عید نوروز و تعطلات مناسبتی و حتی تعطیلا ت اخر هفته تطابق دارد یا اینکه ایشان نی داند یا نمی خواهد ببیند؟ مردم بارها در اخبار سیما به مناسبتهای تعطیلی شنیده اند جاده چالوس یک طرفه شده است و کثرت سفر به شمال امروز به یکی از مشکلات اساسی مسئولین استانهای شمالی بدل شده است. نویسنده در ادامه با ادعایی عجیب می نویسد: «بماند که رادیو و تلویزیون ایران از هر فرصتی برای گریاندن مردم استفاده می کند» ؛ « آیا واقعا این چنین است شبکه های 22 گانه سیما و دهها شبکه رادیویی بیشتر مردم را گره می اندازند؟ اگر هم انتقادی می شود به پخش بسیار برنامه‌های طنز و موسیقی است. در ضمن مگر هر گریه ای علامت حزن و غم است؟ چ بسا گریه ای گریه عشق و شوق باشدو این همان چیزی است که موسسه گالوپ از درک آن عاجز است که مردم مسلمان ایران در زیارت و توسل و عزای اهل بیت گرچه در ظاهر اشک میریزند اما این اشک غم که مورد نظر گالوپ است نیست.

آنچه سایت عصر ایران بیان میکند که بیشتر سیاه نمایی و بزرگنمایی و یه نوعی سیاست بازی است و یقینا این موارد در معیارهای موسسه گالوپ نبوده است چرا که مشکلات اقتصادی و اجتماعی در همه جای دنیا هست. یقینا آن گونه که نویسنده همراه با موسسه امریکایی گالوپ مدعی شده مردم ایران در انبوهی از غم زندگی نمیکنند. کافی است نویسنده سری به اماکن زیارتی بزند تا ببیند مردم سرور و آرامش خود را در جوار امام رضا علیه السلام و امامزاده ها دنبال میکنند. حضور میلیونی افراد در عید نوروز درکنار مضجع نورانی امام رضا علیه السلام و سایر اماکن متبرکه چیزی است که گالوپ آن را نمی بیند و نمی فهمد چرا که اصولا جنس بهجت و شادی مردم ایران با دنیا تفاوت دارد.

صله رحم و کمک به همنوع که شادی آفرین است، شرکت فعال و پرشور در راهپیمایی ها و انتخاباتها که نشان از نشاط سیاسی مردم ایران است را موسسه گالوپ مهم نمی داند و تعجب اینجاست چگونه افرادی که خود در ایران هستند همان حرفها را تکرار می کنند. شاید این افراد غمهای خود را به همه ملت تعمیم می دهند! البته اگر هم غمی هست غم مردم فلسطین و ظلمهای امریکاست و بهتر است برخی رسانه‌ها جای پخش فوتبال در سینما، این مسایل را بررسی کند تا معلوم شود چرا مرد عراق و سوریه و مصر غمگین هستند. اگر امروز به ادعای گالوپ در کانادا و امریکا مردم شاد زندگی می کنند به قیمت خونهای ریخته شده کودکان و جوانان بی‌گناه کشورهای اسیا و افریقایی است. البته می توان چشمها را بست و قبول نکرد که «که گالوپ مجری توطئه های دشمنان است» و نپذیرفت که « گالوپ توجه به اهداف سیاسی و اقتصادی آمریکا را نیز در نظر می‌گیرد» این هم راه مجربی است!