سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قول سدید

درسهایی از امام خمینی برای طلاب امروز

حاشیه ای بر بیانات آیت الله مجتبی تهرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه تهران

مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه تهران امسال در مدرسه عالی شهید مطهری و با بیانات مرجع عالی قدر تقلید آیت الله مجتبی تهرانی برگزار شد. در بیانات آیت الله تهرانی نکات قابل توجه و آموزنده ای وجود داشت که در این نوشتار به بخشی از این موارد اشاره شده است. یکی از مشخصات بارز سخنان این مرجع تقلید که افتخار شاگردی حضرت امام خمینی(ره) را در کارنامه زندگی علمی خود دارد بیان خاطرات و نکته های کمتر شنیده شده از استاد خویش بود که بیان فرمود.
1- تکریم استاد
یکی از سنتهای رایج حوزه های علمیه احترام به استاد و تکریم مدرس بوده است و علما بر این موضوع تأکیدات فراوانی داشته اند، به گونه ای که علمای بزرگ در این باره و در مورد اخلاق بین شاگرد و استاد کتاب نوشته اند که مشهورترین آنها کتاب شهید ثانی، با عنوان «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» است؛ به این معنا که استاد و شاگرد آداب شان در مقابل هم چگونه باید باشد. کتاب دیگر «آداب المتعلمین» نوشته خواجه نصیرالدین توسی می باشد. توصیه علما به طلاب همواره تکریم اساتید بوده و اصولاً برکت علم و دانش را در همین احترام و تواضع به استاد عنوان می کرده اند، چنانچه در روایت مشهوری از معصوم آمده است: «تواضعوا لمن طلبتم منه العلم؛ نسبت به کسی که از او علم می آموزید، فروتن باشید.»
امام خامنه ای(مدظله العالی) در این باره سخن شگفت انگیزی دارد و می فرماید: «شاگرد بایستی مثل نوکر استاد باشد. واقعاً هم ماها در حوزه های علمیه همین گونه بودیم. حقیقتاً اگر استادی اجازه می داد که شاگرد دنبال سرش تا خانه او را بدرقه کند، این شاگرد خوشحال بود.» ایشان در ادامه این سخنان آن چنان احترام به استاد را با اهمیت می داند که یکی از مظاهر دانشگاه اسلامی را این مهم دانسته و می فرماید: «اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامی است، یکی از بزرگ ترین مظاهرش بایستی احترام بیش از حد معمول دنیا به اساتید باشد؛ مخصوصاً از طرف شاگردان. شاگرد باید به استاد، بی قید و شرط احترام کند. اگر آن استاد بد هم است، باید او را احترام کنند. به هرحال، احترام استاد در محیط دانشجویی و دانشگاهی بایستی خیلی محفوظ باشد.» (01/08/1369) در این کلام به روشنی جایگاه احترام و تواضع به استاد بیان شده است.
البته احترام به استاد مربوط به زمان حیات او نیست و شاگردان حتی پس از مرگ او نیز باید حرمت استاد خویش را حفظ کنند و این گونه رفتارهاست که سبب بزرگی و عظمت افراد می شود. مشهور است حضرت امام در میان اساتید خود، احترام خاصی برای استاد عرفانش، مرحوم شاه آبادی قائل بود و با اینکه مرتبه کمال در عرفان را برای او حدی از مردم می داند در تألیفات عرفانی شان، از مرحوم شاه آبادی غالباً به عنوان «شیخ عارف کامل ما شاه آبادی روحی فداه» یاد می کند.
علامه طهرانی نقل می کند: «جناب علامه طباطبایی در ابتدای ورودشان به قم، به «قاضی» معروف بودند، چون از سلسله سادات قاضی مشهور در آذربایجان هستند؛ لیکن از نقطه نظر آنکه ایشان از سادات طباطبایی هستند، خود ایشان ترجیح دادند که به طباطبایی معروف شوند و اخیراً برای حقیر چنین منکشف شده است که شاید ایشان خواسته اند لقب قاضی منحصراً به یگانه استاد ارجمندشان مرحوم حاج سیدعلی آقای قاضی منحصر شود و ایشان از جهت تکریم و تجلیل از مقام استاد، در شهرت و معروفیت، با وی شریک نباشند!»
این گونه است که امروزه نیز مرجعی بزرگ که سال ها ممارست و زحمت داشته است در یک سخنرانی عمومی با افتخار و نیز تواضع کامل بیان می دارد: «من هرچه دارم از استادم دارم.» و سخنان استاد خود را محور بیانات خویش قرار می دهد تا نشان دهد همچنان که در بالاترین سطح علمی حوزوی قرار دارد خود را شاگردی از شاگردان حضرت امام می داند که بایستی از میان سخنان او مطالبی را بیان کند. سیره آیت الله تهرانی و نیز علمای دیگر همواره این بوده است که در طول تدریس خود نیز همواره از اساتید خویش به نیکی یاد می کنند، چنانچه آیت الله جوادی آملی که شاید کرسی تفسیرش در قم و بلکه جهان اسلام در حال حاضر بی نظیر باشد هرگاه می خواهد کلامی از علامه طباطبایی نقل نماید از عبارت «سیدنا الاستاد» استفاده می کند.
2- توصیه های جاودان امام
حضرت امام از همان دورانی که در نجف مشغول به تدریس بودند همواره توصیه های اخلاقی و اجتماعی و ... فراوانی به طلاب و تلامیذ خود داشتند. منشور روحانیت شاید عصاره این وصایا باشد که حاوی نکات قابل تأملی برای سازمان حوزه و فضلا و علما است. مجموعه سخنان حضرت امام در مورد حوزه و روحانیت در کتاب «روحانیت و حوزه های علمیه از دیدگاه امام خمینی(ره)» جمع آوری شده است که آیت الله تهرانی در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه تهران از این کتاب جملاتی را برای طلاب خواندند. این کتاب دفتر دهم از آثار موضوعی تبیان است که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) استخراج و تنظیم شده و توسط موسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسیده است.
بازخوانی این توصیه ها پس از سال ها، توسط یک مرجع تقلید در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی حوزه که همه مدیران، فضلا، اساتید و طلاب حوزه در آن حضور داشتند نشان از این دارد که فرمایشات حضرت امام همچنان می تواند موجبات پیشرفت و ترقی حوزه ها را فراهم کند و سخنان آن عارف فقیه امروزه نیز کاربردی است و اگر مورد مداقه و تأمل قرار گیرد، ثمرات مبارکی به همراه خواهد داشت.
3- عظمت حضرت امام
یکی از راه های شناخت یک شی، شناختن آن از روی آثار و تجلیات آن است. در مورد اشخاص نیز این گونه است اگر قرار بر شناخت و درک ابعاد وجودی یک فرد باشد یکی از راه های مناسب بررسی آثار باقی مانده از اوست، چرا که در این صورت می توان صاحب اثر را بهتر درک کرد. در مورد حضرت امام نیز اگر این امر را اجرا کنیم به عظمت وجودی و جایگاه والای شخصیتی ایشان پی خواهیم برد. جدای از سخنان و آثار مکتوب حضرت امام، نگاهی به شاگردانی که ایشان تربیت کرده اند، شخصیت والای ایشان را بیشتر نمایان می کند. شاگردان امام امروز از بزرگترین علمای زمان هستند که هر کدام به اندازه خویش سهم بسزایی در حوزه و انقلاب داشته اند. حضرات آیات مجتبی تهرانی، حسین مظاهری، جعفر سبحانی، عبدالله جوادی آملی که امروز از مراجع تقلید هستند در اخلاق و کلام و فلسفه اسلامی سرآمد و مجتهد هستند. گل سر سبد شاگردان حضرت امام نیز حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است که انصافاً امروزه همچون استاد خویش شجاعانه و مدبرانه مدیریت جهان اسلام را بر عهده دارد. بزرگانی مانند مرحوم آیت الله فاضل، شهید مطهری، شهید مصطفی خمینی، شهید بهشتی و بسیاری دیگر که هر کدام وزنه ای علمی در زمان خود بوده اند به خوبی عظمت شخصیت حضرت امام را نشان می دهند. علاوه بر این، ویژگی های هر یک از این افراد نشان از همه جانبه و چند بعدی بودن شخصیت امام دارد که در میان شاگردانش هم مجتهد فقه وجود دارد هم مجتهدین اخلاق، کلام و فلسفه و حتی سیاست! امام خامنه ای درباره ابعاد گوناگون حضرت امام می فرماید: «درست است که شاگردان امام و آشنایان با امام، امام را در حد بالایی با عشق و محبت دوست می داشتند؛ اما آنچه درباره امام گفته شده است، منشأش محبت نیست؛ محبت منشأش آن خصوصیاتی است که در امام بود. نکته دوم این است که این شخصیت دارای ابعاد گوناگون، هیچ اصرار و عجله ای نداشت که آن زیبایی ها و درخشندگی های وجود خود را به رخ کسی بکشد. هر وقت هرجا تکلیف شرعی او را وادار به حرکتی کرد، بعدی از ابعاد او آشکار شد.» (14/ 03/ 1378)

صبح صادق، شماره 568، ص.6


کتابی که آقا مجتبی در دست داشت...

مراسم افتتاحیه حوزه علمیه تهران امروز با حضور حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در مدرسه عالی شهید برگزار شد. از نکات جالب سخنرانی حضرت آیت الله تهرانی بیان خاطرات و جملاتی از حضرت امام در مورد حوزه و روحانیت بود. ایشان از کتاب «روحانیت و حوزه های علمیه از دیدگاه امام خمینی (س)» سخنانی از استاد بزرگوار خویش را برای طلاب خواندند. این کتاب دفتر دهم از آثار موضوعی تبیان ها است که توسط مؤسسه تنظیم  و نشر آثار امام خمینی (س) استخراج و تنظیم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسیده  است. آیت الله تهرانی در فرمایشات خود انتقاداتی از حوزه را بیان داشتند که متاسفانه رسانه ها از انتشار آن خودداری کردند.



به بهانه 30 مرداد روز جهانی مسجد

ویژگی مسجد مبارک و هدایتگر
خداوند متعال در آیه 96 سوره آل عمران می فرماید: « ن أول بیت وض ع ل لناس للذ ی ب بکه مبارکا و هدیً ل لعالمین » بر مبنای این آیه شریفه اولین بنایی که در زمین بنا شده است مسجد بوده است. (ترجمه مجمع البیان 4: 172) از این آیه می توان چند نکته را برداشت کرد:
اول: از قدیم الایام رسم بر این بوده است هر جا مسلمین بنای شهرسازی و اجتماع داشتند ابتدا مسجد را ساخته و بازار و خانه ها را در اطراف آن بنا می کردند. حضرت رسول(ص) آن هنگام که به مدینه هجرت کردند اولین اقدامی که انجام دادند ساختن مسجد بود. (توبه: 108)
امروزه ظاهراً این رسم و سنت پسندیده کم رنگ شده است و چه بسا شهرها، شهرک ها و محله های جدیدی ساخته می شوند، که مسجد در ساخت آنها محوریت و مرکزیت ندارد. این امر در ساختمان سازی اداری ما نمود بیشتری دارد؛ در ساختمان های اداری و خدمت رسانی مثل بانک ها، تالارهای عروسی، هتل ها، ادارات و ... معمولاً نامرغوب ترین مکان و امکانات برای نمازخانه در نظر گرفته می شود! به عنوان نمونه در متروی تهران که به تازگی مکان هایی را به عنوان نمازخانه تعبیه کرده اند، از لحاظ انتخاب مکان و نوع ساخت به هیچ وجه شأن نماز رعایت نشده است. یک محوطه کوچک پارتیشنی که بیش از سه یا چهار نفر در خود جای نمی دهد و از حیث نظافت و زیبایی نامطلوب هستند. جالب اینجاست که در مترو جایی برای وضوی مسافرینی که قصد نماز اول وقت دارند وجود ندارد!! این در حالی است در همه این ادارات امروزه دفتر مدیر و معاون شیک ترین و زیباترین مکان است!
لذا پسندیده است این فرهنگ قرآنی و الهی در جامعه جاری شود و مجریان انبوه سازی مسکن و حتی ادارات در بنای شهر و ساختمان خود همچون خداوند متعال و سیره حضرت رسول(ص) اولین مکانی که به آن می اندیشند مسجد و عبادتگاه مردم باشد. چنین اقدامی بی شک می تواند یک اثر شگرف و ژرف فرهنگی با خود به همراه داشته باشد، چنانچه در آیه فوق الذکر خداوند این عمل را مبارک و سبب هدایت مردم معرفی می کند.
دوم: خداوند در ادامه آیه، بنای مسجد را «للناس» عنوان می کند. یعنی بنای مسجد به تنهایی کافی نیست، بلکه باید این مسجد نفع و فایده اش -چه دنیوی چه اخروی- به مردم برسد. امام خامنه ای در پیام سال 1389 خود در اجلاس نماز در این باره می فرمایند: «پدیدآوردن هویتی به نام مسجد، نخست در قبا و سپس در مدینه، در شمار زیباترین و پرمغزترین ابتکارهای اسلام در آغاز تشکیل جامعه اسلامی است. خانه خدا و خانه مردم؛ خلوت انس با خدا و جلوت حشر با مردم؛ کانون ذکر و معراج معنوی و عرصه علم و جهاد و تدبیر دنیوی؛ جایگاه عبادت و پایگاه سیاست؛ دوگانه های به هم پیوسته ای است که تصویر مسجد اسلامی و فاصله آن با عبادتگاه های رایج ادیان دیگر را نمایان می سازد. ... مسجد مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشه مکتب اسلام است.»
مسجد در اسلام مانند کنیسه و کلیسا محصور در عبادت های خاص نیست و بسیاری از روابط اجتماعی جامعه در آن صورت می گرفته است. مسجد در صدر اسلام محل تجمع مسلمین برای امور مهم جاری جامعه مانند جلسات با اهمیت سیاسی و نظامی و اطلاع رسانی بوده است. امیرالمومنین قضاوت های خود را در مسجد انجام می داد. مسجد پایگاه علم آموزی و محل تجمع طلاب و دانشجویان بوده است. کانون بسیاری از اتفاقات مهم صدر اسلام مسجد بوده است. (ن.ک. صحیفه امام 15: 15) اینها همه نشان از این دارد که مسجد پایگاه مردمی حکومت اسلامی و اسلام است و مربوط به طبقه یا حزب و قوم و صنف خاصی نیست.
امروزه متأسفانه گاه دیده می شود جمعی خاص امور مسجدی را به دست می گیرند و برای رفت و آمد مردم در مسجد محدودیت هایی ایجاد می کنند حال چه به نام هیئت امنا، چه هیئت مذهبی، چه قوم و شهری خاص، چه محله و یا از این دست امور.
انقلاب اسلامی ایران نیز مولود مساجد است و جمله راهبردی حضرت امام که «مساجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» ناظر به همین ویژگی مردمی بودن مساجد است که به خصوص در دوران حکومت اسلامی باید برنامه و راهبردهای متفاوتی با دوران پیش از تشکیل حکومت برای آنها اندیشید. امام خامنه ای نیز در این باره می فرمایند: «در همه مراحل این تاریخ پرافتخار، مساجد همیشه پایگاه دین داری و حرکت مردم در جهت دین بوده است. ... انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامی که حرکت و بسیج مردم مطرح می شود چه سیاسی و چه نظامی باز مساجد کانونند؛ این برکت مساجد است؛ ... در دوره های پیش از انقلاب، عالمی به مسجد می رفت، نمازی می خواند و مسئله ای می گفت؛ ... اگر امروز که روز حاکمیت اسلام و ارزش های اسلامی است مساجد به همان شکل، بلکه در مواردی با افت کیفی و کمی اداره بشود، آیا این مقتضای حق و مصلحت است؟ ...پس «من استوی یوماه فهو مغبون» یعنی چه؟» (دیدار با جمعی از روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ، 14/12/1370) ایشان در ادامه همین سخنان نقش ائمه جماعات و روحانیون را در ارتباط هر چه بیشتر مردم با مسجد، بسیار مهم می دانند و می گویند: «ما باید صبح ها و ظهرها و شب ها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اولی ترین و ضروری ترین کار ما در مساجد است. ... اگر ما مساجد را گرم نگه نداریم، در مساجد حضور نداشته باشیم و در حد توان و امکان یک روحانی و پیش نماز به مسجد نرسیم، چطور می توانیم توقع کنیم که به هنگام اذان ظهر مردم دکان هاشان را ببندند و بیایند پشت سر ما نماز بخوانند؟! ما باید آنجا باشیم تا زمینه برای آمدن مردم فراهم بشود. البته آمدن مردم هم تبلیغات و گفتن می خواهد؛ اما زمینه و مقتضی آن، عبارت از حضور ما در آنجاست که متأسفانه ضعیف شده است؛ ما باید اینها را علاج کنیم.» ایشان در همین رابطه توصیه های کارآمدی برای پیش نمازان و ائمه جماعات دارند: «من به این سنت پیش نمازی، خیلی معتقدم. ... خود من چون مدت ها پیش نماز بوده ام و پیش نمازی کرده ام، می دانم که پیش نمازی، چقدر کار خوب و موثر و پرفعالیت و پرتلاشی است. ...پیش نمازی، یعنی آدم مسجد را واقعاً محل کار خودش بداند؛ پیش از وقت، حتی پیش از دیگران، به آنجا برود؛ اوضاع مسجد را ببیند؛ اگر اشکالاتی در وضع ظاهری مسجد هست، برطرف کند؛ سجاده اش را پهن کند؛ منتظر مردم بماند که بیایند؛ با یک یک افرادی که می آیند، تا آنجایی که می تواند، تماس بگیرد؛ به آنها محبت بکند؛ از آنها احوالپرسی کند؛ اگر مشکلی دارند، در آن حدی که برایش میسور است، برطرف کند، نه اینکه پادوی کارهای خدماتی مردم بشود در بعضی از مساجد، چنین چیزهایی وجود دارد که قطعاً غلط است در آنجا بنشیند، مردم به او مراجعه بکنند، درد دل بکنند، خودش را بر مردم عرضه کند، در معرض مراجعات مردم قرار بدهد؛ نماز را که تمام کرد، برای مردم مسئله و تفسیری بگوید، حرفی بزند و بلند شود، بیرون برود؛ یعنی این طور، ساعتی از وقت خودش را در اینجا صرف بکند... این طور پیش نمازی، یک فرد خیلی مفید و موثر و بابرکت و جلب کننده عواطف است. در سایه چنین پیش نمازی ای است که وقتی او به آن کسانی که با مسجدش سروکار و رفت و آمد دارند؛ حتی کسانی که وقت هم نمی کنند به مسجد بروند، اما دورادور می دانند و از دیگران شنیده اند که این آقا، چه آقای خوبی است، اشاره کند که فلان کار باید انجام بگیرد، نه بودجه می خواهد، نه قدرت قانونی می خواهد و نه بخش نامه لازم دارد؛ آن کار طبق نظر و گفته او انجام خواهد گرفت.» (دیدار با اعضای شورای مرکزی نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه ها، 08/07/1369) چه بسیار دیده شده پیش نمازان این چنینی محله ای را متحول کرده و گره های بسیاری از کار مردم گشوده اند، به گونه ای که مردم برای حل منازعات و مشکلات خود به روحانی مسجد مراجعه می کنند، نه دادگاه و مراکز دیگر!
برای تحقق چنین امری می بایست امام جماعت در محله حضور و با مردم حشر و نشر داشته باشد. امروز مع الاسف در بسیاری از مساجد تهران امام جماعت تنها به نماز خواندن می پردازد و ارتباط چندانی با مردم ندارد و چه بسا از محله دیگری به مسجدی در محله دیگر رفته و اقامه نماز می کند و اصلاً با فرهنگ و خلق و خوی آن محل آشنایی ندارد. حتی در برخی مساجد پیش نماز ظهر و شب متفاوت است. به نظر می رسد مرکز رسیدگی به امور مساجد که متولی این امور است باید راهکاری مناسب برای حل این معضل بیندیشد و روحانی هایی مستقر در محلات را برای اداره مساجد بگمارد.

صبح صادق، ش. 562، ص.6


...استمرار شرایط بدر

اولین نبرد جدی مسلمین -غزوه بدر- در 17 رمضان سال دوم هجری به وقوع پیوست و از آن جهت که نخستین آزمون جدی سپاه اسلام بود در سرنوشت و مسیر آینده اسلام نقش بسزایی داشت.
در این پیکار نابرابر تعداد سپاه مسلمین یک سوم سپاه مقابل و از لحاظ استعداد و سلاح در نسبت با دشمن صفر بودند، اما با این حال در آخر کار، مسلمین بودند که غالب شدند. این پیروزی قاطع در شرایط خاص و با یاری خداوند و امدادهای غیبی به وقوع پیوست.
در «مجمع البیان» آمده است: بنا بر وحی جبرئیل، رسول خدا(ص) یک مشت سنگ ریزه به طرف مشرکان پاشید و گفت: «شاهت الوجوه»؛ زشت باد این روی ها. هیچ مشرکی نماند، مگر اینکه از آن مشت خاک ذره ای به حلق، بینی و چشمش فرو رفت و مومنین حمله آورده و آنها را کشتند و اسیر کردند!به این ترتیب، قدرت تکیه و توکل بر خدا به خوبی نمایان شد و جنگ بدر آنچنان که بیان شده است با نصرت الهی برای مسلمین همراه گشت.
لذا بدر با شرایط ویژه خود به نفع مسلمین خاتمه یافت، اما آیا این شرایط می تواند استمرار یابد؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است برای ماندن در شرایط بدر چه باید کرد؟ این پرسش از این جهت اهمیت دارد که به فرموده امام خامنه ای، نظام اسلامی امروز در شرایطی شبیه شرایط بدر قرار دارد و به لطف و امداد الهی بر دشمنان خود غلبه خواهد کرد. (19/10/1390)
برای پاسخ به پرسش های فوق الذکر، قرآن اشارات و توصیه های لطیفی را بیان فرموده است.
1- وجود رهبر الهی
در روایات است که حضرت رسول(ص) زمانی که خواب آرامش بخشی از سوی خداوند بر مسلمین مستولی شده بود، تا صبح بیدار بود و به درگاه خداوند انابه و طلب استمداد می کرد. همچنین ایشان در خطبه ای که برای سپاه ایراد فرمودند انگیزه و توان مضاعفی را به نیروهای اسلام تزریق کردند. پیامبر(ص)، با این کار خود توانست این باور را به سپاه منتقل کند که هیچ نیرویی توان مقاومت در مقابل اراده الهی را ندارد. این جنگ علاوه بر تقدیر الهی، تدبیر رسول خدا(ص) را نیز به همراه داشت و هرگاه رهبری الهی در میان مسلمین باشد توکل او به خداوند، قدرت دشمن را در پیش چشمان او پوشالی و پوچ می گرداند و این امر به پیروان و سپاه او نیز منتقل خواهد شد. چه بسا امروز مومنانی در سراسر عالم مشاهده می شوند که به دلیل نبودن هدایت و رهبری الهی در میان آنها تلاش های آنها ثمر چندانی ندارد.
2- تقوای الهی
خداوند متعال چنانچه اشاره شد به نصرت خویش در غزوه بدر اشاره کرده و سریعاً می فرماید «فاتقواالله» تا اعلام کند نصرت الهی تا هنگامی ادامه دارد که تقوا و خداترسی در میان مسلمین وجود داشته باشد.
در آیات 45 تا 47 سوره انفال شش توصیه دیگر ذکر شده که در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانان شد که اگر مسلمانان در سایر مبارزات و جهادها آنها را رعایت کنند، پیروزی از آن آنها است.
3- ثبات قدم
علامه طباطبایی در «المیزان» ثبات را اعم از صبر می داند و می نویسد: «جمله «فاثبتوا» امر مطلق ایستادگی در برابر دشمن و فرار نکردن است.» به گفته آیت الله مصباح؛ «افرادی هستند که با وجود اینکه ایمان آوردند، عهد و پیمان های شان را فراموش می کنند و گاهی رفتارهایی شبیه رفتار دشمنان از خود بروز می دهند و گاهی ضربه هایی به اسلام و انقلاب می زنند که دشمنان نیز قادر به انجام آن نیستند و آن، زمانی است که برخی احکام با منافع شان اصطکاک پیدا کند...»
4- یاد فراوان خدا
«و اذکروا الله کثیراً» امام خامنه ای در این رابطه فرمایش جامعی دارند: «اگر بخواهیم دل- که جایگاه خداست...- سالم و پاکیزه بماند، مدافعی لازم است؛ این مدافع «ذکر» است. ذکر نمی گذارد که دل دستخوش تهاجم بی امان هوس های گوناگون شود و از دست برود. ...» در همین رابطه روایتی ... می فرمایند: «الذاکر فی الغافلین کالمقاتل فی الفارین... ذاکر در میان جمع غافل مثل سرباز رزمنده ایستادگی کننده است در میان کسانی که دارند فرار می کنند. ... ذکر شما هم دارد ایستادگی می کند؛ ... از مرز دل شما دارد دفاع می کند. ... این ذکر، دل را قرص می کند. ...دل که ثبات پیدا کرد، قدم هم ثبات پیدا می کند... این دل ماست که جسم ما را به فرار وادار می کند؛ و الا اگر دل ایستاده باشد، جسم می ایستد. در همه میدان های جنگ - نظامی، سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی- ذکر خدا کنید که این ذکر خدا موجب فلاح و کامیابی شماست.» (31/06/1368)
علامه طباطبایی در بیان تعلیل قید کثیر برای ذکر بیان می دارد: «در میدان های جنگ هر لحظه صحنه هایی که انسان را به دوستی زندگی فانی و شیرینی زخارف دنیوی وادار ساخته و شیطان هم با القای وسوسه خود آن را تأیید کند، تکرار می شود.»
5- صبر و استقامت
«و اصب روا ن الله مع الصاب رین» اهمیت صبر در برابر سختی ها و ناملایمات چنان روشن است که نیازی به توضیح ندارد «اما اگر امر به صبر را با جمله « ان الله مع الصابرین» تأکید فرمود برای این است که صبر قوی ترین یاور است در شداید و محکم ترین رکن است در برابر تلون در عزم و سرعت تحول در اراده.
6- دوری از غرور و غفلت
«و لا تکونوا کالذین خرجوا م ن د یار ه م بطراً و ر ئاء الناس و یصدون عن سبیل الله»
این آیه مومنین را از اینکه مانند کفار شوند نهی کرده است. در واقع فرموده است شما (مانند کفار) با خودنمایی و خودآرایی به تجملات دنیوی به سوی جنگ با دشمنان دین از دیار خود بیرون نشوید و مردم را با گفتار و کردار ناپسند خود به ترک تقوا و فرو رفتن در گناهان دعوت نکنید، که اگر چنین کنید زحمات تان بی اثر گشته و نور ایمان در دل های تان خاموش می شود و آثار ایمان از اجتماع شما رخت برمی بندد.
«در جنگ بدر، دشمنان پیغمبر(ص) عده شان و امکانات شان چندین برابر مسلمانان بود، اما مسلمانان پیروز شدند؛ چرا؟ مگر پیروزی ... به شمشیر نیست؟ نه، پیروزی به اینها نیست. پیروزی وابسته به یک اقتداری است که آن اقتدار از پول و از امکان مادی و از سلاح اتمی حاصل نمی شود؛ از اعتقاد به شهادت، ایمان به ایثار، باور به اینکه انسان وقتی ایثار می کند، دارد با خدا معامله می کند، ناشی می شود.

صبح صادق، ش.561، ص.6


زن در اندیشه ملاصدرا

مخالفان فلسفه اسلامی هجمه های خود به عقل را روز به روز فزونی می بخشند و نبردی آشکار با علمای عرفان و فلسفه را بار دیگر آغاز کرده اند. تقطیع مطالب و نقل قول ناقص و همچنین عدم فهم صحیح مطالب، یکی از انتقاداتی است که همواره به حمله های این طیف به عقل و علمای علوم عقلی وارد می شود.
در همین رابطه، یکی از همین سایت ها با عنوان؛ «حقیقت زن درفلسفه ملاصدرا» مطلبی را به جناب ملاصدرا نسبت داده است که این نقد و ادعا را ثابت می کند. بنا بر نوشته این سایت، ملاصدرا زنان را جزء گروه حیوانات می داند! و سپس می نویسد: «آیا کسانی که در این مسائل ساده به خطا می روند لیاقت اظهار نظر در کیهان و حقیقت خلقت را دارند؟»
نویسنده آنگاه برای اثبات ادعای خود، نقل قول ناقصی از ملاصدرا می آورد: «ملاصدرا در اسفار در مورد زن نظر تکریمانه ای ندارد و ملاهادی سبزواری هم در تعلیقه خود بر اسفار آن نظر را تأکید می کند. آنچنان که می گوید: «و منها تولد الحیوانات المختلفه... بعضها للاکل... و بعضها للرکوب و الزینه... و بعضها للحمل... و بعضها للتجمل و الراحه... و بعضها للنکاح... و بعضها للملابس و البیت و الاثاث» «اسفار اربعه7: 136 مکتبه مصطفوی»
اما پیش از اینکه به تعلیقه حاج ملاهادی پرداخته شود خوب است کلام جناب ملاصدرا فهم شود. ایشان در یکی از فصول اسفار به عنوان «الفصل فی عنایته تعالی فی خلق الأرض و ما علیها لینتفع بها النسان » به بیان نعمت های خداوند برای انسان در روی زمین می پردازد و نعمات گوناگون را برمی شمرد. پس مطلب اول گفته های ایشان در بیان نعمت های الهی است. آنگاه در بیان این نعمت ها در بخشی با عنوان «و منها تولد الحیوانات المختلفه» به نعمت جانداران و حیوانات اطراف اشاره می کند و برای هر کدام از آیات قرآنی شاهدی می آورد: و بَث فِیهـا مِنْ کل دَابـه بعضهـا للأکل «و الانْعامَ خَلَقَها لَکمْ فِیها دِفْ ءُ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکلُونَ» (نحل:5) )و بعضها للرکوب و الزینـه «وَ الْـخَیْلَ وَ الْـبِغالَ وَ الْـحَمِیـرَ لِتَـرْکبُـوها وَ زِیـنَه»(نحـل:8) و بعضهـا للحمـل «وَ تَحْمِـلُ أَثْقالَکـم اِلى بَلَد لَـم تَکونُـوا بالِغِیهِ إِلا بِـشِق الْأَنْفُسِ إِن رَبکـمْ لَرَوُف رَحِیمُ»(نحل:7) و بعضها للتجمل و الراحه «وَ لَکمْ فِیها جَمالُ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِیـنَ تَسْرَحُـون»(نحل:6)و بعضـهـا للنکـاح «وَ اللهُ جَـعَلَ لَکمْ مِـنْ أَنْفُسِکـمْ أَزْواجاً »(نحل:72)و بعضها للملابس و البیت و الأثاث «وَ جَعَلَ لَکمْ مِـن جُلُودِ الانْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفونَها یَوْمَ ظَعْنِکمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکم وَ مِن أَصوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشعارِها أَثاثـاً وَ مَتاعـاً إِلى حِیـنٍ»(نحـل:80). (الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه 7: 137)
چنانچه مشاهده می شود بسیاری از مطالب ملاصدرا توسط ناقد محترم حذف شده است، اما شاهد بحث این فقره است که ملاصدرا می فرماید: «بعضها للنکاح و الله جعل لکم م ن أنفسکم أزواجاً» چنانچه مشخص است ملاصدرا برای شاهد سخن خود از آیه 62 سوره نحل استفاده می کند. با دقت در این آیه مطالبی روشن می شود:
اول: خداوند می فرماید از خودتان زوجی را قرار دادیم اگر از این آیه، تحقیر زن بر بیاید پس به نظر به نوعی، تحقیر مرد هم است. چون از نفس مرد، زن را خلق کرده است.
دوم: اگر مورد اول را چشم پوشی کنیم. ضمیر «کم» در این آیه گرچه مذکر است، اما دلالت بر جنس مرد نمی کند و مرجعش انسان است. این گونه تعابیر در قرآن بسیار است. به عنوان نمونه در آیه «کتب علیکم الصیام» هیچ کس نمی گوید وجوب روزه مخصوص مردان است! پس معنای آیه می شود خداوند برای شما انسان ها از خودتان زوجی را قرار داد.
سوم: زوج یک امر نسبی و اضافی است یعنی تا دو نفر نباشند، زوج معنا نمی دهد. از این رو در آیه اصلاً بحث ذکور و اناث مطرح نیست و همین که ملاصدرا از این آیه برای مطلب خود استفاده کرده است متوجه می شویم نظر ملاصدرا درباره زن را از این فقره عبارت او نمی توان فهمید.
پس با توجه به قرینه کلام، ملاصدرا می خواهد بفرماید خداوند در میان نعمت هایی که برای انسان قرار داده و برای او نفع دارد خلق حیوانات است. در میان این حیوانات انسان هم به عنوان «حیوان ناطق» وجود دارد که هم برای مرد و هم برای زن یکی از نعمات این است که جنس مخالف را خداوند برای او قرار داده تا سبب ابقای نسل و اطفای شهوت باشد.
با توجه به آنچه بیان شد به نظر برداشت ملاهادی از کلام ملاصدرا صحیح به نظر نمی رسد و چنین اشتباهاتی در هر علم و در میان علما فراوان است.
و ملاهادی سبزواری شرح می دهد که: «فی ادراجها فی سلک الحیوانات ایما ء لطیف الی ان النساء لضعف عقولهن و جمودهن علی ادراک الجزئیات و رغبتهن الی زخارف الدنیا، کدن ان یلتحقن بالحیوانات الصامته حقا و صدقاً، اغلبهن سیرتهن الدواب و لکن کساهن صوره الانسان لئلایشمئز عن صحبتهن و یرغب فی نکاحن و من هنا غلب فی شرعنا المطهر جانب الرجال و سلطهم علیهن فی کثیر من الاحکام کالطلاق و النشوز و ادخال الضرر علی الضرر» (حاشیه ملاهادی)
اما اوج بی اخلاقی و بی نزاکتی نویسنده این مطلب، بیان گفتاری از «نیچه» است که درمورد فلاسفه غرب گفته شده است و نویسنده مطلب فوق برای حمله به فلاسفه اسلامی به آن استناد کرده است!
«نیچه در جستار سوم از کتاب تبارشناسی اخلاق از آنچه ضروری زندگانی فیلسوفانه است چنین سخن می گوید: « هر جانوری، از جمله جانور فیلسوف، به غریزه در پی شرایط درخور بهینه ای است که در آن تمامی نیروی خود را خالی کند و به بالاترین مرز احساس قدرت برسد. هر حیوانی به غریزه و با حس بویایی ظریفی که دست عقل به دامانش نمی رسد، بیزار است از هر مزاحم و مانعی که سر راهش سبز شود و راه دست یافتن به این بهینه را ببندد یا تواند بست».«بدین سان، فیلسوف بیزار است از ازدواج و هرچه که کار را به وسوسه های ازدواج بکشاند؛ زیرا ازدواج مانعی است و مصیبتی برای رسیدن او به بهینه خویش. تا به امروز کدام فیلسوف بزرگی ازدواج کرده است؟ نه هراکلیتوس، نه افلاطون، نه دکارت، نه اسپینوزا، نه کانت، نه شوپنهاور. وی ازدواج سقراط را هم از جنس مسخره بازی های او و دست انداختن دیگران می داند.» و در آخر نتیجه می گیرد: جدا از این واقعیت، غیرقابل انکار است که نظر فلاسفه نسبت به زنان اینگونه است.
این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق فلاسفه بزرگ اسلامی مانند ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، حضرت امام، علامه طباطبایی و ... ازدواج کرده اند و ابن سینا گرچه گفته شده ازدواج نکرده است، اما در کتابی به نام «تدابیرالمنازل»، به اهمیت و ارزش خانواده و زن و فرزند پرداخته است.