سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قول سدید

مجلس همچنان در راس امور

    نظر

در مورد این سخن رییس جمهور که مجلس زمانی در راس امور بود ایشان و برخی اطرافیانشان چنین استدلال می کنند که آن زمان که امام آن کلام را فرمود مجلس نخست وزیر را انتخاب می کرد و رییس جمهور اختیاراتی نداشت لذا امروز که قانون اساسی تغییر کرده و رییس جمهور شخص دوم نظام است لذا آن فرمایش امام گویا نسخ شده است!

اما با بررسی سخنان امام خامنه ای روشن می گردد علت در راس بودن مجلس فقط انتخاب نخست وزیر نبوده است و وظایفی مانند نظارت و تقنین و انتخاب وزرا و ... سبب اهمیت جایگاه مجلس در نظام اسلامی است.

امام خامنه ای در این باره در تاریخ 22 آذر 68 که نظام نخصت وزیری تغییر پیدا کرده است می فرماید:

«مجلس‏ شوراى اسلامى، یک مرکز اساسى و تعیین‏کننده براى انقلاب است. همه‏ سر رشته‏هاى امور، به مجلس شوراى اسلامى برمى‏گردد. مجلس، مظهر حضور و اراده‏ى مردم در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى و اقتصادى است. اگر مردم چیزى را در زمینه‏هاى اقتصادى یا سیاسى بخواهند که بشود یا نشود و چیزهایى را بخواهند که به سرنوشت کشور ارتباطى پیدا مى‏کند، باید اراده‏ى خویش را از حنجره و زبان نماینده‏ى خود بیرون بدهند و به صورت قانون درآورند و این قانون در سطح کشور عمل بشود. این، تأثیر مردم در قانون‏گذارى است. بنابراین، مجلس بسیار مهم است»‏ (دیدار با هیئت نظارت، بازرسان و ناظران شوراى نگهبان و هیئت اجرایى انتخابات میان‏دوره‏یى مجلس)

ایشان در تاریخ 14 بهمن سال 74 ضمن تاکید بر اهمیت جایگاه مجلس سخن حضرت امام را تکرار و بر آن تاکید می کند:

«مجلس‏، مظهر آراء مردم در اداره‏ى این نظام است. ... تقدیر امر مجلس و انتخابات باید با چنین همه‏جانبه‏نگرى‏اى انجام گیرد. صرف این نیست که حالا ما یک کشور داراى دمکراسى هستیم و مردم باید رأى بدهند و حضور پیدا کنند؛ نه. این اساس موجودیت نظام است. حضور مردم این‏قدر تأثیر دارد. بنابراین همان‏طور که امام (رضوان اللّه علیه) فرمودند مجلس در رأس امور است» . (بیانات در دیدار اعضاى هیئت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان‏)

لذا خوب است جناب رییس جمهور و برخی اطرافیان ایشان سخن اشتباهی را که سودی هم برای نظام جز جنجال ندارد دیگر تکرار نکرده و برای توجیه آن آسمان و ریسمان نبافند!


نگاهی اماری به طراحان سوال از رییس جمهور

در انتخابات شرکت کردند و مردم به آنها رای ندادند (33 نفر)

1. اقبال محمدی-مریوان 2.امیر طاهر خانی تاکستان اصلاح طلب 3.انوشیروان محسنی نوشهر اصلاح طلب 4.پیمان فروزش -زاهدان اصلاح طلب 5.حشمت الله فلاحت پیشه اسلام آباد 6.سید جواد زمانی -کنگاور 7.سیدعلی حسینی -نیشابور 8.سیدعماد حسینی قروه -نمایندگان کرد 9.سیدمصطفی طباطبایی ن‍‍ژاد -اردستان 10. سیروس برنا بروجن 11.صمد فدایی سنقر کلیایی 12.عبدالجبار کرمی سنندج 13.عبدالله کعبی آبادان-اصلاح طلب 14.علی اسلامی پناه-جیرفت 15علی اصغر یوسف نژاد ساری اصلاح طلب 16علی بنایی قم 17علی عباسپور تهرانی فرد تهران 18علی مطهری شبستر 19علی میرزایی فومن 20غفار اسماعیلی هشترود 21 غلامحسین مسعودی ریحان اهر اصلاح طلب 22.فخرالدین حیدری سقز 23قدرت الله علیخانی قزوین اصلاح طلب 24محمد امین فرج زاده بندرعباس 25محمد رضا شعبانی-کرمانشاه 26محمد ضابطی -نطنز و قمصر 27محمد علی پرتویی پیران شهر 28محمد علی دلاور درگز 29محمدرضا خباز کاشمر اصلاح طلب 30مصطفی کواکبیان سمنان اصلاح طلب 31نصراالله ترابی شهرکرد-اصلاح طلب 32نصرالله کمالیان -فاروج و قوچان 33نورالله حیدری دستنایی اردل

عدم ثبت نام – رد صلاحیت و ....(23 نفر)

34محمد علی کریمی کرمان 35محمدمهدی شهریاری-بجنورد اصلاح طلب 36مصطفی رضا حسینی -شهربابک 37محمد تقی بختیاری بافت - 38محمد تقی رهبر اصفهان 39محمد حسین مقیمی خمین 40مجید نصیر پور سراب -اصلاح طلب 41محسن نریمان -بابل -اصلاح طلب 42سیروس سازدار مرند اصلاح طلب 43شاپور پولادی ایلام 44شکور اکبرنژاد-تبریز اصلاح طلب 45امین حسین رحیمی -ملایر 46احمد علی کیخا زابل 47بهمن اخوان -تفرش مستقل 48جلال محمود زاده مهاباد 49جمشید انصاری زنجان اصلاح طلب 50سعدالله نصیری زنجان اصلاح طلب 51سلیمان جعفرزاده ماکو 52سید حسین هاشمی میانه اصلاح طلب 53سید فاضل موسوی-خدابنده اصلاح طلب 54عباس علی نورا زابل 55علی اکبر اولیا یزد اصلاح طلب 56حمیدرضا کاتوزیان تهران 57سید رضا اکرمی تهران

دور دوم راه یافته اند (6 نفر)

58علیرضا محجوب تهران اصلاح طلب 59غلامرضا مصباحی مقدم -تهران 60علی مطهری تهران 61سیداحمدرضادستغیب­شیراز اصلاح طلب 62سید حسین دهدشتی آبادان 63داریوش قنبری ایلام اصلاح طلب

راه یافته به مجلس (16 نفر)

64موسی الرضا ثروتی بجنورد 65مهرداد لاهوتی لنگرود مستقل 66نادر قاضی پور ارومیه 67یونس اسدی مشکین شهر 68سیدمحمدمهدی­پورفاطمی-دشتی وتنگستان اصلاح طلب 69حسین امیری -زرند اصلاح طلب 70عباس رجایی اراک 71عبدالعزیز جمشید زهی سراوان 72عوض حیدرپور شهررضا 73سید شریف حسینی -اهواز 74کاظم جلالی شاهرود 75محمد جواد نظری مهر کردکوی 76محمد رضا محسنی ثانی سبزوار 77محمد سقائی -نیریز 78مسعود پزشکیان تبریز اصلاح طلب 79حسن تآمینی رشت


پاسخ به سوال دهم مجلس از رییس جمهور

10. چرا نظریه «ترویج مکتب ایران به جای مکتب اسلام» را که توسط رئیس دفتر شما بیان شد علی رغم ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام، تایید و بر آن تاکید نموده باعث تنزل جایگاه انقلاب اسلامی و زنده شدن تعصبات قومی در میان مسلمانان و سوء استفاده مخالفان وحدت اسلامی گردیدید؟

مقام معظم رهبری در سفر خود به قم در دیدار با جامعه مدرسین فرمودند:

همین مساله ی ایرانی گری و اینها که اشاره شد، من واقعا نفهمیدم که اینها حقیقتا دنبال اینند که حالا یک چیزی را در مقابل اسلام علم کنند. البته بدم می آید از این کاری که می کنند... اما اینکه اینها واقعا می خواهند یک مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام علم کنند، من واقعا این را نمی فهمم. با ملاحظه ی قرائن گوناگون در کارهای اینها ، این به دست نمی آید... آقای احمدی نژاد واقعا نمی خواهد ایران را مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد، چرا که هیچ رییس جمهوری به اندازه ی او از اسلام و آرمانها و ارزش های اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته و بنده با آنکه همواره به مسئولان انتقاد کرده ام، اما انصافا او بوده است که نام امام زمان و حضرت زهرا را در محافل بین المللی احیا کرده است... (http://www.khabaronline.ir/news-106220.aspx)

جای تعجب است مجلس مجددا این سوال را از رییس جمهور می پرسد..!


جلوه ای از سیره خانوادگی امام و فرزندش

حضرت امام راحل(ره) از معدود شخصیت های معاصر است که بسیاری از ابعاد انسانی در او رشد کرده و از وی انسانی جامع الاطراف و چند بعدی ساخته بود. در عرصه علمی، هم فقیهی کار کشته بود و هم فیلسوفی دقیق و هم معلم اخلاقی پاک طینت و هم عارفی واصل و در سیاست تیزبین و کیس بود. یکی از ابعاد شخصیتی امام(ره)، زندگی فردی و خانوادگی ایشان است. سیره حضرت امام در مواجهه با همسر و فرزندان شان، جلوه های زیبایی از یک زندگی معنوی و روحانی را نمایان می کند. بخشی از این روابط عاطفی و مهرورزانه در نامه های حضرت امام به خانواده شان در دوران تبعید قابل مشاهده است که نکات آموزنده ای در آنها نهفته است. در نامه های امام احترام به بزرگ تر، محبت به همسر، توجه به فرزندان، مهربانی، دغدغه خانواده، همزمان با مبارزه در اجتماع و حضور در کرسی درس دیده می شود. به عنوان نمونه، ایشان در نامه های شان مرتب از احوال آیت الله پسندیده برادر بزرگ شان سوال می کنند و بر احترام و رسیدگی فرزندانش به ایشان تأکید دارند. توصیه به بزرگداشت مقام مادر نیز در نامه های امام موج می زند. در این بین، رابطه عاطفی میان حضرت امام و مرحوم سیداحمد (رحمت الله علیهما) نیز جالب توجه است. امام همواره از وی با عنوان احمد عزیزم یاد می کند و در اکثر نامه ها، توصیه هایی اخلاقی و درسی پدرانه به ایشان می فرمایند. از آن سو، سیداحمد آقا نیز با کمال احترام با پدر سخن می گوید و جایگاه رفیع پدر را که نقش استادی نیز در زندگی وی دارد، به خوبی حفظ می کند.
از باب نمونه یک نامه رد و بدل شده میان حضرت امام(ره) و سیداحمد که حاوی مطالب و نکات قابل توجه است، بیان می شود. این نامه پاسخ حضرت امام به فرزند بزرگوارش هنگام ولادت فرزندش «حسن» به نگارش در آمده است.
«پسر عزیزم ان شاءالله تعالی با سلامت و سعادت به سر برید. ماها بحمدالله تعالی سلامت و از آمدن خانم خوشحال، امید است روزی هم همه با هم باشیم از سلامت خودتان مطلعم نمایید ان شاءالله حالا درس خارج رفته اید، درس ها را بروید و هر کدام به فهم شما نزدیک است انتخاب نمایید راجع به اسم بچه من نمی دانم شما چه وسواسی دارید یک اسم اختیار کنید البته اسما دور از اذهان نباشد. حسن بسیار خوب است اگر مایل باشید در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید ما هم قبول داریم. خدمت ایشان هم سلام برسان. نور چشمم را می بوسم.
والسلام - پدرت 22 آذر 51» (همان 473)
در این مکتوبات چند مطلب قابل توجه است:
اول) دقت امام در نام گذاری فرزند به خوبی آشکار است. حضرت امام تأکید دارند در نام گذاری فرزند تا آنجا که ممکن است اسمی انتخاب نشود که دور از ذهن باشد و یا در اطرافیان توهم ایجاد کند، چرا که نام هر کس نشان از هویت او دارد و چه بسا کودکانی که به خاطر انتخاب نامناسب اسم توسط والدین در جوانی و بزرگسالی سرخورده و ناراحت می شوند.
دوم) امام به گونه ای توصیه می کند که به هیچ وجه بوی تحکم و اصرار از آن به مشام نمی رسد و پسر و عروس خود را در انتخاب نام فرزند آزاد می گذارد.
سوم) امام تأکید می کند گرچه باید نام مناسب برای فرزند برگزید، اما در این امر وسواس زیاد هم نباید به خرج داد و نام گذاری فرزند را به خاطر انتخاب نام مناسب به تعویق انداخت. چه بسا کسانی که با افراد بسیاری مشورت می کنند و با شنیدن نظرات مختلف در آخر باز هم از نامی که انتخاب می کنند، راضی نیستند!

صبح صادق، ش. 541، ص. 6


در مذمت جاه طلبی و شایعه پراکنی

شر ح واره ای بر روایتی از امام یازدهم

 امام حسن عسگری (ع) در بیانی نورانی می   فرماید: «یاک و الاذاعه و طلب الرئاسه ، فنهما یدعوان لی الهلکه »؛ بپرهیز از این که بخواهی شایعه پراکنی و ریاست طلبی چرا که آنها انسان را هلاک خواهد کرد. (بحارالأنوار50: 296) در این روایت شریف حضرت دو موقف خطرناک برای انسان بر می شمرد که غفلت از آنها بسیار برای آدمی گران تمام می شود. شایعه و حب ریاست آفتی است که در برخی اوقات، برخی افراد به ویژه در ایام انتخابات بروز می کند و متأسفانه هم گاه نامزدها و یا حامیان آنان دچار آن می شوند. شایعه پراکنی علیه رقبا مخصوص هر دو گروه و حب ریاست در نامزدها ظهور بیشتری دارد. به میمنت ولادت حضرت امام حسن عسگری(ع) و مناسبت انتخابات مجلس، شرحی مختصر از این کلام حضرت در ذیل ارائه می شود

خدمت به امت از محبوب ترین اعمال نزد خداست و دراین راه هر چه مسئولیت و زحمت بیشتر باشد، آن عمل درجه بالاتری دارد، چرا که «افضل الاعمال احمزها» پذیرفتن مسئولیت و به پست و مقام رسیدن برای ارائه خدمات به مسلمین در نگاه شرع و عقل امری پسندیده است، اما هر آنچه مسئولیت بیشتر و عمل درجه بالاتری داشته باشد آسیب ها و خطرات آن نیز به همان اندازه باید مورد توجه قرار گیرد. از این رو شخصی که برای رسیدن به چنین جایگاهی برنامه دارد و به آن می اندیشد، باید استعداد و ظرفیت روحی و اخلاقی و معنوی خویش را در نظر بگیرد. چه بسا افراد پاک نیتی که با عدم لحاظ این مهم، قامت شان در زیر بارهای سنگین خمیده و از راه راست منحرف و دچار سوء عاقبت شده اند.

حب جاه و مقام و ریاست نه برای خدمت، بلکه به عنوان هدف غایی از آسیب های پرمخاطره این مسیر است و ممکن است به جای آنکه موجب تقرب و ترقی انسان شود، سبب هلاکت و شقاوت او شود. فردی از خدمت امام رضا( ع) پرسید مردی است که ریاست را دوست دارد، شما در این باره چه نظری دارید؟ حضرت(ع) در پاسخ، چنین کسی را به گرگی تشبیه کرد که شبانه به گله گوسفندی یورش می برد که چوپان آن گله از حفظ آن غافل شده است، ضرر این مرد که حب ریاست دارد از ضرر گرگ به گوسفندان گله بیشتر است.

در روایت دیگری از معصوم وارد شده است، کسانی که تمام هم و غم خود را تنها مصروف به دست آوردن جاه و مقام و ریاست قرار دهند مورد لعن و نفرت خداوند قرار می گیرند. در برخی از روایت وارد است که حب ریاست باعث عصیان و طغیان انسان در برابر خالق شده، موجب سرپیچی از اوامر الهی می شود. به گفته بزرگان اخلاق، بالاترین لذت ها در دنیا، لذت مقام است و از این روست که بسیاری حاضرند از ثروت و شهوت بگذرند تا به مقامی برسند!

امیرالمومنین علی( ع ) می فرماید: «حب الریاسه رأس المحن»؛ طلب ریاست و دوست داشتن آن سرسلسله محنت ها و غصه ها و اندوه ها می باشد.»

آری اگر از همه این محنت ها و گرفتاری ها و سختی ها در راه تحصیل ریاست، قصدش خدمت به خلق و کسب رضای الهی و حل گرفتاری های مردم و جامعه و ایجاد رفاه و آسایش برای بندگان خدا باشد، می توان گفت، اجری در برابر این سختی ها به دست آورده است. امام صادق(ع ) فرمود: «من طلب الریاسه بغیر حق حرم الطاعه له بحق»؛ کسی که دنبال ریاست برود، بدون اینکه حق بوده باشد، پیروی از او حرام است. از کلمه «بغیر حق» که در روایت آمده اینگونه استفاده می شود که امکان دارد ریاست، ریاست حقه باشد و برای پیاده کردن حق و حقیقت در میان مردم باشد.

 در بعضی از آیات قرآن می خوانیم که یکی از خواسته های بندگان خاص خدا «عبادالرحمان» این است که می گویند: «و اجعلنا للمتقین اماما»؛ خداوندا! ما را پیشوای پرهیزکاران قرار ده.

حب جاه و مقام و مال موجب روییدن نفاق و پیدایش آن در قلب انسان ها می شود، رسول خدا(ص) فرمود: «حب الجاه و المال ینبتان النفاق فی القلب کما ینبت الماء البقل»؛ حب جاه و مال حالت نفاق را در قلب انسان می رویاند، همان طور که آب، سبزی ها را می رویاند.» نظرات اهل بیت(علیهم السلام) درباره نکوهش نفاق نیازی به تکرار ندارد و لذا برای گریز از بدنامی نفاق باید منشأ آن را در دل خشکاند! البته این به معنای این نیست که انسان از جامعه روی گردان شود و انزوا پیشه کند و از مسئولیت شانه خالی نماید و در امور اجتماعی دخالت نکند، بلکه راه نجات از نفس اماره و حب جاه و مقام، در عین تکاپوی مشروع در میان جامعه این است که امیرالمومنین علی( ع) دستور می دهد: «تبذل و لا تشتهر و لا ترفع شخصک لتذکر و تعلم واکتم واصمت تسلم تسرالابرار و تغیظ الفجار»؛ بذل و بخشش به مردم داشته باش و لکن نه برای شهرت و اظهار وجود و نه برای اینکه مردم از تو یاد کنند و مدح تو را بگویند، به مردم نادان و جاهل تعلیم کن و این عمل خود را مخفی نگهدار و کتمان کن در مجالس، سکوت را اختیار کن تا سالم باشی و نیکان را خشنود و بدکاران را خشمناک سازی.

جاه طلبان توقع و انتظار دارند دائماً مدح آنها شود، کمترین نقد و نکوهش از آنها به عمل نیاید، انتظار دارند در مجالس همه آنها را احترام کنند و کسی بالاتر از آنها ننشیند، در اثنای سخنان آنها سخن نگوید و به اصطلاح سخن آخر، سخن آنها باشد. حضرت امام خمینی(ره) یکی از عوامل بی بصیرتی را همین جاه طلبی می داند و می فرماید: «حب مقام و جاه اینها را اصلًا نابینا کرده، بصیرت شان را از آنها گرفته» (صحیفه امام ج 16، ص183)

از دیگر اسباب «جاه طلبی» حب ذات افراطی است که انسان برای اشباع آن به هر کاری دست می زند و سعی می کند با دست و پا کردن مقامات بالاتری در اجتماع، خود را راضی کند و همین ممکن است موجب شایعه پراکنی و تخریب رقیب برای رسیدن به مقام شود که در این صورت هلاکت در هلاکت است.

¤ منبع: اخلاق در قرآن اثر آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان مجله درس هایی از مکتب اسلام، ش2 ، اردیبهشت 1374

  صبح صادق، ش.540، ص6